دیدار با خداوند در کلبه تهیدستان

☀️ در سال ۱۹۴۷، هنگامی که در هند تنش بین مسلمانان و هندوها بالا گرفت، پزشکی به نام “کوشدوا سینگ” توانست با شجاعت و لیاقت، راه انتقال صدها نفر از مسلمانان را به محلی امن هموار کند.

کوشدوا روحی بزرگ و سری پر شور در کمک رساندن به مردم داشت. پس از این واقعه، او کارهای بسیار دیگری را پی گرفت، از تحقیق جدی در مورد بیماری سل و تلاش برای درمان این بیماری گرفته تا ورود به عرصه سیاست و تلاش برای اصلاح امور.

گزارشی از زندگی کوشدوا سینگ، به روایت “جان هیک” را اینجا بخوانید: http://ayat.ir/FeUzj

???
شعر زیر یکی از اشعار کوشدوا سینگ است که درون‌مایه اصلی شان موضوعِ «یافتن خداوند در زندگی روزمره» است:

مردم به پرستشگاه های خود می‌روند
تا به من سلام گویند

چه ساده و نادانند فرزندان من
که فکر می‌کنند من جدا از دیگران زندگی می‌کنم

چرا آنها نمی‌آیند و در جنبش زندگی، آنجا
که من همیشه زندگی می‌کنم
در مزارع، کارخانه ها، و بازار
آنجا که من به کسانی که با عرق جبین خود
معاش خود را تأمین می‌کنند امید می‌بخشم
به دیدن من نمی‌آیند؟

چرا آنها نمی‌آیند و در کلبه‌های تهیدستان
با من مواجه نمی‌شوند

و مرا که به مستمندان و نیازمندان دعای خیر می‌کنم
و اشک‌های بیوه‌زنان و یتیمان را پاک می‌کنم
نمی‌یابند؟

[…] و چرا آنها نمی‌آیند
و در میان زنانی که در گناه و شرم سقوط کرده‌اند
آنجا که من بین آنها می‌نشینم تا برای آنها دعا کنم و وضعیتشان را
بهبود بخشم به دیدار من نمی‌آیند؟

من مطمئن هستم
اگر آنها بکوشند مرا ملاقات کنند
هرگز نمی توانند مرا نبینند
در زحمت و مبارزه زندگی
و در اشک‌ها و شوربختی‌های فقیران.

? زندگی نامه کوشدوا سینگ را اینجا مطالعه کنید: http://ayat.ir/FeUzj

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *