«تا چه خواهد کرد سلطان شگرف…» (به بهانهٔ آیهٔ ۱۲۳ سورهٔ هود)

🔸 سورهٔ هود، ۱۲۳: وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
و نهان آسمانها و زمین از آنِ خداست، و تمام کارها به او بازگردانده می‌شود؛ پس او را پرستش کن و بر او توکّل نمای، و پروردگار تو از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.

🔸 در تحول‌های بزرگ اجتماعی، یکی از پرسش‌هایی که رواج پیدا می‌کند پرسش از آینده است. در دوران آرامش، آینده پیش‌بینی‌پذیر به نظر می‌رسد (فقط «به نظر می‌رسد»!). اما زمانی که مسیر جامعه و زندگی از جادهٔ معمول خارج می‌شود، به وضوح متوجه می‌شویم که آینده (حتی آیندهٔ نزدیک) می‌تواند کاملاً غیر منتظره باشد.

ما به این نامنتظر بودن عادت نداریم. روال طبیعی زندگی‌مان بر اساس پیش‌بینی آینده است. وقتی که شب به خواب می‌رویم تصوری از صبح پیش رو داریم، و هر صبح تصوری از کارهای روز پیش رو.

🔸 پیش‌بینی‌پذیر بودن آینده نوعی از امنیت را برایمان به همراه می‌آورد، اما در عین حال ممکن است از شور حیات، که ناشی از انتظار برای تولد لحظه به لحظهٔ غیرمنتظره‌ها در زندگی است، بکاهد. با یک تعریف خاص از امنیت، ایمن‌ترین چیزها در زندگی چیزهای مرده هستند؛ «رفتار» مرده را کاملاً می‌توان پیش‌بینی کرد، اما زندگان و زندگی در کنترل ما نیستند.

پس هر کس که به زندگی و زنده بودن علاقه داشته باشد، قید این نوع از امنیت را می‌زند، و به جستجوی شکل دیگری از امنیت برمی‌آید.

🔸 یک آموزهٔ کلی، و ارزشمند، که به پرسش ما از رخدادهای آینده مرتبط است آیهٔ آخر سورهٔ هود است: «غیب آسمان‌ها و زمین متعلق به خداوند است، امر به تمامی به او باز می‌گردد…».

«غیب زمین»، آینده‌ای که در انتظار جامعه‌مان هست را نیز شامل می‌شود. فهم اینکه در این آینده، هر چه که باشد، خداوندی نیک‌خواه با اسماء پاک خود در کار و غالب بر همه چیز است، نوعی از امنیت را به همراه می‌آورد. البته ما قطعاً نمی‌توانیم بگوییم که در آینده وضعیت جامعه وضعیتی مطلوب خواهد بود؛ خدا در مورد آینده به کسی تضمینی نداده است. آنچه که خدا برای یک جامعه پیش می‌آورد، کاملاً مرتبط به انتخاب‌های ساکنان آن جامعه است.

🔸 اما چیزهایی هم هستند که می‌توانیم از آنها مطمئن باشیم. مثلاً، می‌دانیم که هرگز ستم آنچنان غالب نخواهد شد که دیگر هیچ کس توان شناخت حقیقت و عدالت را نداشته باشد؛ چرا که خداوندِ حق، همواره حاضر و فعال است، و «انسان» و امر انسان متعلق به اوست. یا می‌دانیم که راه بازگشت – به صورت فردی و جمعی – بسته نیست، چرا که خداوند پذیرای بازگشت مردم (تواب)، و اصلاح‌کنندهٔ نتایج نامطلوب انتخاب‌های آنان (غفور) است.

این اطمینان به خدا، نوع دیگری از امنیت را به همراه می‌آورد. این امنیت، ناشی از اطمینان نسبت به رخدادهای مشخصی در آینده نیست، بلکه اطمینان به روال‌هایی حکیمانه در عالم است. امنیتی ناشی از درک وجود معنا اراده‌ای حکمت‌آمیز در ورای هر رخداد، و در اطمینان به وجود راه‌هایی برای رسیدن به مقصود.

🔸 «امر» در دستان مقتدر این پروردگار است. قرار عالم هرگز این نبوده و این نیست که چیزی از دایرهٔ ارادهٔ او خارج شود. آن چیزی که پیش می‌آید، چه مطلوب ما باشد و چه نه، ارادهٔ او و در جهت پرورش ماست. در گفتگوی با او و در کوشش مقابل چشمان او، راه بازگشت به سوی او، به سوی نهایت خواسته‌هایمان را جستجو می‌کنیم. او در هر رخدادی هادی ماست. از این اطمینان داریم، او را پرستش می‌کنیم و خواسته‌هایمان را از او می‌خواهیم، و در برآمدن خواسته‌ها بر او توکل می‌کنیم.

🔸 پروردگار محمد(ص)، پروردگار ما، از آنچه که در جریان است، و از آنچه که انجام می‌دهیم غافل نیست. آنچه که اهمیت دارد، آراستن اعمال‌مان در نزد اوست. پس از آن، چیزی که می‌ماند، انتظاری آمیخته با شگفتی و شیرینی است برای دیدن بازی‌ای که پیش می‌آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *