دین چیست؟ و چه کسی دین‌دار است؟

اگر امروزه از این پرسش کنیم که در اسلام چه کسی دین‌دار تلقی می‌شود، پاسخ‌های گوناگونی خواهیم شنید. بعضی به اهمیت ایمان مخلصانه اشاره می‌کنند، بعضی به حفظ شرایع و پایبندی به عبادات، برخی به پیروی از اولیا و بزرگان، بعضی به اهمیت نماز و حفظ حجاب، و … .

در این میانه، نظر امام موسی صدر خواندنی و قابل تأمل است. در ادامه، بخشی از سخنرانی ایشان در تفسیر سوره ماعون آمده، که بیان‌کننده‌ی نظری است که درباره‌ی دین‌داری دارند.

منکرِ دین حق یتیم را نادیده می‌گیرد، بر اطعام مسکین تشویق نمی‌کند و برای آن زمینه‌ای را آماده نمی‌کند و کاری صورت نمی‌دهد. رعایت حال یتیم و مسکین از شروط دین است و از بنیان‌های پذیرفتن ایمان. هر کس که این واجب عملی را منکر شود، خدا را انکار کرده و به او ایمان نیاورده و دین خدا را تکذیب کرده است. این بیان حجتی قاطع است که تعبیری بالاتر از آن نیست و جایی برای شک نمی‌گذارد: «أَرَأَیتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الیَتِیمَ وَ لایَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکینِ.» [سوره ماعون] حقیقت این است که معنای درست ایمان به خدا و دین مستلزم رسیدگی و توجه به خلق خدا و امور جامعه و وضعیت مردم است، و در غیر این صورت ایمان در کار نیست. علت این است که ایمان به خدا معنای ایمان به آفریننده‌ی جهان، خدای عالمِ عادلِ رئوفِ رازقِ رحیم است، خدایی که هر صفت نیکو و شایسته‌ای از او آغاز می‌شود و به او نیز پایان می‌یابد، نقطه‌ی آغاز و پایان هر خیری. ایمان به خدا به این معنا مستلزم این است که ما به هستیِ بنیان نهاده شده بر حق و عدل ایمان داشته باشیم.

خداوند هستی را آفریده و او نیکوترین آفریننده‌هاست. پس هستی نیکوترینِ مخلوقات است و انسان نیز نیکوترینِ مخلوقات. هستی را بی‌کم و کاست و آدمی را با فطرتی نیکو آفریده. بر این اساس و بر اساس این‌که جامعه و وضعیت آن ساخته‌ی آدمی است، این بشر است که جامعه‌ای صالح یا ناصالح می‌سازد. در احادیث به این مسئله اشاره شده و در قرآن آمده است: «ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت أَیدِی النّاس.» «به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» [روم، ۴۱]

پس اگر نقص و انحراف و پراکندگی و جهل و فقر و مرض در جامعه می‌بینیم، بی‌شک، این همه به دست خودمان است. ما خود این‌گونه خواسته‌ایم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه. ما خودْ جامعه و شیوه‌ی حکومت را ساخته‌ایم. چگونگی‌ِ تقسیمِ مسئولیت‌ها میان مردم است که عقب‌ماندگی و یا پیشرفت را فراهم می‌سازد. قرآن به صراحت می‌گوید: «إنَّ اللهَ لا یغیّر ما بقومٍ حتی یُغیِّرُوا ما بِأَنفُسِهِم» «بی‌گمان خداوند وضع قومی را دگرگون نکند مگر آنکه آنها آنچه در خود دارند، دگرگون کنند» [رعد، ۱۱] پس اوضاع جامعه‌ ساخته‌ی ماست و مشکلات اجتماعی و فقر و وجود مسکینی که طعام ندارد و یتیمی که سرپرستی ندارد، همه، نتیجه‌ی اراده و ساخته‌ی ماست.

پس همه‌ی این کمبودها نتیجه‌ی اعمال ماست و اگر ما به خدا و آخرت ایمان داشته باشیم، خود را مسئول آن می‌دانیم.

ایمان به خدا مستلزم پذیرفتن مسئولیت‌های اجتماعی است و این از ژرفای ایمان است. تنها کافی نیست که بگوییم الحمدلله من ملتزم به واجباتم هستم و نمازم را می‌‌خوانم، روزه‌ام را می‌گیرم، اما در عین حال همه‌ی آنچه را در پیرامونم می‌گذرد و بر مردم می‌رود، نادیده بگیرم.

بنابراین، بی‌احترامی به یتیم و رسیدگی نکردن به او و راندنش و بی‌توجهی به مسکین انکار دین است. این معنا در احادیث بسیاری آمده است، از جمله: «إنَّ الّذی یَموتُ فی بَلَدٍ لِأَجلِ الفَقرِ یَسلُبُ اللهُ البَرَکَۀَ مِن تِلکَ البَلدَۀِ» «خداوند برکت را از سرزمینی که در آن کسی از فقر بمیرد، دور می‌کند»؛ و یا اینکه «إنَّ اللهَ لایَنظُرُ إلی تِلکَ البَلدَۀ» «خداوند به آن سرزمین نگاه نمی‌کند»؛ و در حدیث دیگری آمده است: «و بَرَکاتُ اللهِ تَطَّلِعُ مِنَ القَریۀِ الَّتِی ماتَ فیها الفَقیر» «برکات خداوند از سرزمینی که فقیر در آن [از فقر] مرده است، دور می‌شود.»

فقیر از گرسنگی، بیماری، جهل، تغذیه‌ی سوء، نداشتن مسکن، نبود نور و هوای کافی در خانه، نبود سلامتی در منطقه، نبود پزشک، آب آلوده، و بسیاری از این قبیل چیزها می‌میرد، نه فقط به سبب گرسنگی. این‌ها همه مرگ است، مرگِ مردم به سبب فقر. بنابراین، اگر در جایی کسی بمیرد، خداوند همه‌ی اهالیِ آن‌جا را مسئول می‌داند. این سخن بدین معناست که عقب‌ماندگی مردم منطقه‌ای که به مرگ کسی می‌انجامد، مسئولیت فرد فردِ اهالی آن منطقه است: «وَ لو أَنَّ أَهلَ القُری آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ» «و اگر مردم قریه‌ها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‌گشودیم.» [اعراف، ۹۶] «القری» یعنی گروه‌های انسانی، چه به صورت قبیله، چه به صورت روستا و یا شهر. پس مؤمن به خدا مسئولیت‌های اجتماعی‌اش را برعهده می‌گیرد و ایمانش مستلزم توجه به جامعه است.

[…] ایمان ما با زندگی عادی ما کاملاً در پیوند است. فعالیت‌های اجتماعی ما از ایمان به خداوند ریشه می‌گیرد. این است ایمانِ درست، ایمان زنده، ایمان تپنده و غیر از این، ایمانِ مرده است، ایمان فاسد، ایمان خواب، و اینها اصلاً ایمان نیست.

***

متن کامل سخنرانی را می‌توانید در کتاب «برای زندگی»، که توسط مؤسسه فرهنگی-تحقیقاتی امام موسی صدر چاپ شده است ببینید.

گزیده‌ای از تفسیرهای امام موسی صدر، آیت‌ا… طالقانی و علامه طباطبایی بر سوره‌ی ماعون، در این آدرس آمده است (بهتر است نسخه قابل چاپ را دریافت و مطالعه کنید). فکر می‌کنم که مطالعه‌ی این متن بسیار مفید و الهام‌بخش است.

در پناه خدا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *