استقلال سیاسی در آفریقا و آسیا قرین استقلال فرهنگی نبود. شیوه و محتوای آموزش در غالب مواقع ادامهی همان خطوط اروپایی بود. مسیر آموزش به سمت مطالب نظری و دیرهضم بود نه در راستای زندگی واقعی روستاها. در سطح دانشگاهی نیز … تعداد دانشجویان در رشتههای مختلف هیچ تناسبی با نیازهای کشورها نداشت.
وقتی که من در یکی از دانشگاههای نیجریه، زبان فرانسه درس میدادم، بعضی دانشجویان به عقاید اولیهی سارتر علاقه نشان میدادند. پدر یکی از زرنگترین آنها کشاورز بود. از او پرسیده بود این درسها که میخوانید دربارهی چیست؟ پسر شروع کرده بود به شرح دیدگاه سارتر دربارهی این که هستی عبث و پوچ است، پدر داد زده بود: «پس اینه درسهایی که ما از جان مایه میگذاریم تا تو یاد بگیری» و با اردنگی از خانه بیرونش انداخته بود. خیلی بهجا زده بود، ولی بهتر بود آن اردنگی را به من و مسئولین دانشگاه میزد.
(«اندرون جهان سوم: کالبدشکافی فقر»، پال هریسون، انتشارات اختران، بخش چهارم)
(معرفی کتاب را در این آدرس، و گزیدهای از بخش چهارم کتاب را در این آدرس مطالعه کنید.)