پرستندهٔ خدا باش، نه پرستندهٔ فقیهان!

🔸 آیات ۱ و ۲ سورهٔ هود (ترجمه بر اساس تفسیر المیزان):

این قرآن کتابی است از جانب حکیمی آگاه که آیات آن حقیقتی واحد دارد و هدف واحدی را دنبال می‌کند و در عین حال شرح داده شده و به شاخه‌ها و فصل‌های گوناگون تقسیم گردیده است.
آن حقیقت این است که: جز خدا را نپرستید. به راستی من از جانب او برای شما هشداردهنده و بشارتگرم.

🔸 پیامی واحد در سراسر قرآن پژواک دارد و آیات قرآن تفصیل این پیام است: «جز الله را پرستش مکن.»

به مدد شرح و تفصیل آیات قرآن، می‌توانیم بفهمیم که «پرستش کس جز خداوند» در زندگی چه معنی و شکل‌هایی پیدا می‌کند؛ مثلاً در زندگی خانوادگی، در بچه‌دار شدن، در کسب روزی، در پیروی از عالمان، و در پیروی از فرمانروایان.

🔸 در مورد پیروی از عالمان دین، خداوند از گروهی یاد می‌کند که عالمان خود را پروردگار خود گرفتند: «اینان دانشمندان و راهبان خود را به جای خداوند به الوهیت گرفتند…» (توبه،31). این موضوع روشن است، و سخنی از امام صادق(ع) نیز این را تأیید می‌کند که مقصود از «به خدایی گرفتن» پرستش کردن ظاهری نیست: «به خدا سوگند که برای ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه از ایشان در معصیت خدا اطاعت کردند.» (ترجمة الحیاة، ج2، ص654)

🔸 عالمان دین، که قرار است دین خدا را برای مردم شرح کنند و ویژگی‌های زندگی دینی را با توجه به روزگار خود مشخص نمایند، خود در معرض آرزوهای دنیوی و ترس‌هایی هستند. همین هوس‌ها و ترس‌ها می‌تواند ایشان را به پنهان کردن دین، یا وارونه جلوه دادن آن بکشاند. خداوند هر کس را که از چنین عالمانی پیروی کند، پرستندگان آنان و مشرک دانسته است.

🔸 در آیهٔ ۷۸ سورهٔ بقره، مردم یهود به خاطر بی‌توجهی به کتاب خدا و پیروی کور کورانه از عالمان‌شان شماتت شده‌اند: «و از آنان بى‌سوادانى هستند كه كتاب خدا را جز خيالات خامى نمى‌دانند. آنان [معارف کتاب آسمانی را نمی‌دانند و] تنها گمان پردازی می‌کنند.»

امام صادق(ع) در توضیحی در مورد این آیه، شماتت خدا را متوجه هر کسی که شبیه آن یهودیان رفتار کند می‌داند؛ یعنی هر کسی که از عالمان بدکردار پیروی کند. فرازهایی از سخن امام صادق(ع) را در ادامه می‌بینید:

«مردم یهود، از آلودگی عالمانشان به دروغ‌های صریح، حرام‌خواری، رشوه‌خواری، و تغییر احکام خدا به خاطر رودربایستی و روابط و دریافت رشوه کاملاً آگاه بودند و آنان را به تعصّبات نابه‌جا می‌شناختند؛ تعصّبی که آن‌ها را از دین حق جدا می‌کرد، و باعث می‌شد که حقوق کسی را که علیه او یکدندگی می‌کنند پایمال کنند و به ناحق، اموال دیگران به کسی که از او هواداری می‌کنند ببخشند.

آن مردم، عالمانشان را می‌دیدند که به حرام‌ها چنگ می‌زنند، و به واسطهٔ گواهی دل‌هایشان، لاجرم باید چنین کسی را فاسق می‌دانستند؛ و باید می‌دانستند که نمی‌توان سخن او را در مورد خدا و در مورد واسطه‌های بین خدا و مردم (پیامبران و ائمه) تصدیق کرد. خدا بدین سبب آن مردم را سرزنش کرد؛ زیرا از کسی پیروی می‌کردند که او را [به چنین صفاتی] شناخته بودند و می‌دانستند که نباید خبرش را پذیرفت، و نباید حکایات او را تصدیق کرد، و نباید زمانی که از جانب کسی که مردم او را ندیده‌اند [=پیامبر] دعوت به عملی می‌کند، سخنش را باور نمود.

آن مردم می‌دانستند که در وظیفه دارند خود در کار رسول خداوند [موسی(ع)] بنگرند، چرا که دلائل و نشانه‌های او روشن‌تر از آن بود که مخفی بماند و مشهورتر از آن بود که برایشان آشکار نشود.

به همین ترتیب، اگر امت ما از دانشمندان خویش فسق آشکار، تعصّب شدید، حرص شدید بر بهرهٔ ناچیز دنیا و حرام آن، نابود کردن کسی‌که با او دشمنی و علیه او تعصّب دارند – هرچند سزاوار باشد که کارش اصلاح شود – و نیکی و دهش بر کسی‌که به هواداریِ او تعصّب می‌ورزند – هرچند سزاوار خواری و زبونی باشد – را ببینند، آنگاه هر کس که از چنان دانشمندانی پیروی کند درست همانند یهودیانی خواهد بود که به واسطهٔ پیروی از فقیهان فاسق خود، مشمول شماتت خداوند شدند.

[…] هر عالمی که مرتکب اعمال ناروا و زشتی‌های آشکاری همچون گناه فقهای فاسق [آن] مردم گردد، هیچ مطلبی را که از جانب ما می‌گویند از ایشان قبول نکن و گرامی‌شان ندار! که آنچه از ما اهل بیت نقل می‌کنند بسیار آمیخته به دروغ است.»

(تفسیر روایی البرهان، ذیل آیهٔ ۷۸ سورهٔ بقره)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *