ماه: تیر 1401

«ای آرزومندان از درگاه خدا!» (تأملی در آستانۀ عید قربان)

🔸 فردا عید قربان است. «قربان» کردن نعمت، به کارگیری نعمت است برای «تقرب» و نزدیک شدن به پروردگارمان.

اما پرسش این است که کدام مسیر ما را به پروردگارمان نزدیک می‌کند؟ و نزدیک شدن به او چه نشانه‌ها و نتایجی دارد؟

🔸 یک پاسخ معروف برای این پرسش که چه چیز ما را به پروردگار نزدیک می‌کند، این است که «ذکر» سبب نزدیکی است. در حدیثی از امام علی(ع) نقل شده است که «ذکر هم‌نشینی با محبوب است.»

بسیار پیش می‌آید که ذکر را تنها امری ذهنی می‌دانیم، یا وردی که بر زبان جاری می‌شود. اما در روایات بر این تأکید شده که ذکر، به یاد داشتن خدا در موقعیت‌های مختلف زندگی است. مثلاً آن‌که ذکر پروردگارش را با خود دارد، از مقابله با ستم و «قیام به عدالت» بیم ندارد، هر چند به زیان خود یا نزدیکانش باشد(1)سورۀ نساء، 135: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا [به زیان‌] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد..

🔸 این «ذکر» است که به پروردگار نزدیک می‌کند، اما باید در این مورد فکر و بحث کنیم که ذکر پروردگار، بر سر نعمت‌هایی که در اختیار داریم چه می‌آورد و به چه انواعی از «قربان» کردن فرا می‌خواند.

«ذکر» رب، چه می‌کند با پول من؟ با رابطه با همسرم و فرزندانم؟ با روابط خویشاوندی؟ چه می‌کند با روابطم در محیط کار؟ چه می‌کند با شهرتم؟ با زبان‌آوری و خوش‌سخنی‌ام؟ چه می‌کند با دانش و سوادم؟ با توانایی بدنی‌ام؟ با موقعیت اجتماعی‌ام؟

🔸 امام حسین(ع)، یک سال پیش از مرگ معاویه، در ایام حج در سرزمین «منا» خطبه‌ای برای مسلمانان خواندند. آنچه باعث می‌شود این خطبه تداعی شود، روش امام(ع) برای نزدیکی به پروردگارش است که در این خطبه و در عملکرد آتی وی آشکار است؛ شیوه‌ای از «قربان» کردن انواع نعمت‌هایی که در اختیار دارد.

در این خطبه امام رفتار مخاطبان خود را نکوهش می‌کند، و سخنی می‌گوید که به این بحث ما مستقیماً مربوط است:

…شما در [ادای] بیشتر حقوق خداوند کوتاهی کردید و حق امت را خوار شمردید؛ پس حقوق ضعیفان را تباه ساختید، و در طلب آنچه که حق خود می‌پنداشتید برآمدید. [در راه ادای این حقوق] نه مالی خرج کردید و نه جانی را به خاطر آن که خلقش کرده به خطر انداختید و نه در راه خدا با عشیره‌ای در افتادید. آیا شما از درگاه خداوند، بهشت او و همنشینی پیامبرانش و امان از عذابش را آرزو دارید؟

سپس می‌فرمایند:

ای آرزومندان از درگاه خدا! می‌ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافتید که بر دیگران برتری داده می‌شوید. کسی را که به وسیله‌ی خدا به شما شناسانده می‌شود گرامی نمی‌دارید، و خود به سبب خدا در میان بندگانش گرامی داشته می‌شوید. می‌بینید که پیمان‌های خدا شکسته می‌شود و باکتان نیست. اگر پاره‌ای از پیمان‌های پدرانتان شکسته شود نگران [و پریشان] می‌گردید، و [حال آنکه] پیمان رسول خدا خوار و ناچیز شده است.

کوران و گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شده‌اند و به آن‌ها ترحمی نمی‌شود. [با این حال،] شما به کاری که شایسته‌تان است برنمی‌خیزید و دیگران را نیز در این راه مدد نمی‌رسانید و با مسامحه و سازش با ستمکاران خود را آسوده می‌دارید. این همه، از جمله چیزهایی است که خدا شما را بدان فرمان داده، [یعنی] نهی [از بدی] و بازداشتن یکدیگر [از زشتی‌ها]، و شما از آن غافلید.

🔸 باشد که به مدد چنین راه-نمایی‌هایی، فردا و هر روز سال، به حقیقت برایمان عیدِ «قربان» شود؛ روز تقرب به پروردگار نیکی‌های کمال‌یافته.

متن کامل خطبۀ منا را می‌توانید از آدرس زیر دریافت کنید.

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 سورۀ نساء، 135: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا [به زیان‌] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد.

بی‌گزند، به سوی بهشت، در دل آتش (نگاهی به آیۀ 16 سورۀ مائده)

سورۀ مائده، آیۀ 16:

يَهدي(1)هدایت، چیزی بیش از نمودنِ راه (راهنمایی) است. هدایت همراه شدن با کسی تا رساندن او به هدف است. گویی که خداوند در تمام این مسیرها با کسانی که خشنودی او را دنبال می‌کنند همراه می‌شود. آیۀ آخر سورۀ عنکبوت را می‌توان مؤید این برداشت دانست:

وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با «محسنین» است.
بِهِ(2)با توجه به آیۀ 15 سورۀ مائده، مراد هدایت به وسیلۀ قرآن است. البته بنا به نظر المیزان، می‌تواند مقصود را هدایت به وسیلۀ رسول نیز تصور کرد.

پس این آیه چنین بیان می‌کند که قرآن و رسول، هر چند به هدف هدایت از جانب خدا آمده‌اند، اما تنها کسانی به وسیلۀ آنها هدایت می‌یابند که «رضوان» و خشنودی خدا را دنبال کنند. این آیه را می‌توان به آیۀ 2 سورۀ بقره، که هدایت قرآن را مختص «متقین» (آنان که پروای خدا را دارند) شبیه دانست.
اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ(3)«تبعیت» گام برداشتن در راه به دنبال کسی است. این افراد در جستجوی این هستند که «رضوان» خداوند در چیست، و به همان سو گام می‌زنند.

جستجوی «رضوان» خداوند، نشان‌دهندۀ رابطه‌ای محبت‌آمیز بین این افراد و خداوند است. آنان از «دستورات» خدایی فرادست پیروی نمی‌کنند، بلکه از آن‌رو که او را پروردگاری نیک یافته‌اند، محبت او را در دل دارند و خشنودی او را طلب می‌کنند.

اما از کجا می‌توان درک کرد که خشنودی خداوند در چیست؟ می‌توان به دو راه اشاره کرد که مکمل یکدیگر هستند.

راه اول، رجوع به خویشتن اصیل خود است. خداوند، که «نفس» را به «رنگ خویشتن» آفریده، اسباب خشنودی و خشم خود را هم به آن «الهام کرده»(سورۀ شمس، آیۀ 8). در سنت اسلامی، «عقل» که رسول خداوند است این الهام را به جا می‌آورد، و می‌تواند خواسته‌های پراکندۀ «نفس» را به سمتی که رشد و بالندگی نفس در آن است به سامان بیاورد.

آن چیزی که «عقل» را خشنود می‌کند، همان چیزی است که خدا را هم خشنود می‌کند. و آن چیزی که عقل را به خشم می‌آورد، همان چیزی است که خدا را هم به خشم می‌آورد.

راه دیگر برای درک خشنودی خدا، که آن را باید در تعامل با راه اول فهمید، توجه به سخن خداوند است. در جای جای قرآن می‌توان آیاتی را یافت که از نشان می‌دهند خشنودی خداوندمان در چیست. مؤمنان این آیات را به «عقل» خود عرضه می‌کنند و آنان را به وسیلۀ عقل می‌سنجند، تا راه خویش را به یاد آورند و بر بینایی‌شان افزوده شود.

و البته در هر دوی این راه‌ها، یعنی به کار گیری عقل در موقعیت‌های گوناگون و رجوع به قرآن، این خداوند زنده و حاضر است که خشنودی خود را از طریق واقعه‌ها و در دل‌های مؤمنان به آنان می‌نمایاند، و به تعبیری با آنان «در گفتگو» است.

خوب است که به آیات زیر که، که نمونه‌ای از آیات بسیاری هستند که از خشنودی و ناخشنودی خداوند سخن می‌گویند توجه کنیم:

سورۀ توبه، 72-71: و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند، كه به كارهاى پسنديده دعوت می‌کنند، و از كارهاى ناپسند باز مى‌دارند، و نماز را بر پا مى‌كنند و زكات مى‌دهند، و از خدا و پيامبرش فرمان مى‌برند. آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، كه خدا توانا و حكيم است.
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‌] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود. و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‌] و خشنودى خدا (و رضوانٌ من الله) بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.


سورۀ توبه، 100-99: و برخى [ديگر] از باديه‌نشينان كسانى‌اند كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند و آنچه را انفاق مى‌كنند مايه تقرّب نزد خدا و دعاهاى پيامبر مى‌دانند. بدانيد كه اين [انفاق‌] مايه تقرّب آنان است. به زودى خدا ايشان را در جوار رحمت خويش درآورد، كه خدا آمرزنده مهربان است.
و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند، و براى آنان باغهايى آماده كرده كه از زير [درختان‌] آن نهرها روان است. هميشه در آن جاودانه‌اند. اين است همان كاميابى بزرگ.
سُبُلَ السَّلامِ(4)این مهم است که آن چیزی که این افراد به آن هدایت می‌شوند، مقصد نهایی نیست، بلکه «راه‌هایی» است. راه‌هایی که هم در طی آنها «سلام» جاری است، و هم نهایتاً به «سلام» منتهی می‌شوند.

گفته شده که «سلام»، سالم ماندن از هر گزند و آفتی است که می‌توان تصور کرد. آنجا که ابراهیم را به آتش درانداختند، خداوند به آتش فرمود:

يا نارُ كوني بَردًا وَسَلامًا عَلىٰ إِبراهيمَ
ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی‌آسیب باش. (انبیاء، 69)


«سلام» یکی از اوصافی است که برای بهشت به کار رفته، و بهشت را «دار السلام» خوانده‌اند.

اکنون خداوند وعدۀ هدایت به راه‌هایی را می‌دهد که روندگانش را بی‌گزند و آسیب، به مقصدی که «سلام» است می‌رسانند. این افراد همچنان روندۀ راه‌هایی (و نه یک راه) هستند؛ حال و احوال و شرایط گوناگون دارند، و در دل همین دنیای پرآسیب راه می‌پیمایند؛ اما در عین حال از گزند روزگار در امانند.

تمثیل ابراهیم(ع) در آتش تصویر خوبی از این افراد به دست می‌دهد: آنان در میان آتشی که ستمگران و مردم تابع آنان به پا کرده‌اند راه می‌پیمایند، اما گزندی به ایشان نمی‌رسد.
وَ يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِهِ(5)خداوند با هدایت آنان به «راه‌های سلام»، و همراهی با ایشان در این راه‌ها، ایشان را تاریکی‌ها (نه یک تاریکی، بلکه تاریکی‌های تو در تو) خارج می‌کند و به «نور»(یک نور فراگیر) می‌رساند. وَيَهديهِم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ(6)«صراط مستقیم»، شاه‌راهی است که همۀ «سبیل»‌های حق به آن می‌پیوندند. حاصل دنبال کردن «رضوان» خداوند، به راه افتادن است و رفتن در «راه‌های سلام» و دیدن نور و ورود به شاه‌راه حقیقت، و همراه شدن با روندگان این راه:

سورۀ نساء: 69-66: […] وَلَو أَنَّهُم فَعَلوا ما يوعَظونَ بِهِ لَكانَ خَيرًا لَهُم وَأَشَدَّ تَثبيتًا ‎* وَإِذًا لَآتَيناهُم مِن لَدُنّا أَجرًا عَظيمًا ‎* وَلَهَدَيناهُم صِراطًا مُستَقيمًا ‎* وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسولَ فَأُولٰئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ ۚ وَحَسُنَ أُولٰئِكَ رَفيقًا
[…] و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مى‌شوند به كار مى‌بستند، قطعاً برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود؛ * و در آن صورت، [ما هم‌] از نزد خويش، يقيناً پاداشى بزرگ به آنان مى‌داديم؛ * و قطعاً آنان را به راهى راست هدايت مى‌كرديم. * و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، با کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی‌] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند.

همراهی با روندگان این راه و بهره‌مندی از مصاحبت آنان، انگیزه‌بخش هر انسان آزاده‌ای است. «عقل» نیکی این همراهی را در می‌یابد و خداوندی که راه به سوی خویشتن را، و همین‌طور خانۀ قرار را، به چنین مصاحبت‌هایی آراسته، می‌ستاید.

خداوند به وسیله آن، کسانی را که خشنودی او را دنبال می‌کنند به راه‌های سلامت [که تأمین کننده نیکبختی آنهاست] رهنمون می‌شود، و آنان را [در پرتو علم خود] از تاریکی‌ها بیرون می‌آورد و به سوی روشنایی می‌برد و به راهی راست هدایتشان می‌کند.

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 هدایت، چیزی بیش از نمودنِ راه (راهنمایی) است. هدایت همراه شدن با کسی تا رساندن او به هدف است. گویی که خداوند در تمام این مسیرها با کسانی که خشنودی او را دنبال می‌کنند همراه می‌شود. آیۀ آخر سورۀ عنکبوت را می‌توان مؤید این برداشت دانست:

وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با «محسنین» است.

2 با توجه به آیۀ 15 سورۀ مائده، مراد هدایت به وسیلۀ قرآن است. البته بنا به نظر المیزان، می‌تواند مقصود را هدایت به وسیلۀ رسول نیز تصور کرد.

پس این آیه چنین بیان می‌کند که قرآن و رسول، هر چند به هدف هدایت از جانب خدا آمده‌اند، اما تنها کسانی به وسیلۀ آنها هدایت می‌یابند که «رضوان» و خشنودی خدا را دنبال کنند. این آیه را می‌توان به آیۀ 2 سورۀ بقره، که هدایت قرآن را مختص «متقین» (آنان که پروای خدا را دارند) شبیه دانست.

3 «تبعیت» گام برداشتن در راه به دنبال کسی است. این افراد در جستجوی این هستند که «رضوان» خداوند در چیست، و به همان سو گام می‌زنند.

جستجوی «رضوان» خداوند، نشان‌دهندۀ رابطه‌ای محبت‌آمیز بین این افراد و خداوند است. آنان از «دستورات» خدایی فرادست پیروی نمی‌کنند، بلکه از آن‌رو که او را پروردگاری نیک یافته‌اند، محبت او را در دل دارند و خشنودی او را طلب می‌کنند.

اما از کجا می‌توان درک کرد که خشنودی خداوند در چیست؟ می‌توان به دو راه اشاره کرد که مکمل یکدیگر هستند.

راه اول، رجوع به خویشتن اصیل خود است. خداوند، که «نفس» را به «رنگ خویشتن» آفریده، اسباب خشنودی و خشم خود را هم به آن «الهام کرده»(سورۀ شمس، آیۀ 8). در سنت اسلامی، «عقل» که رسول خداوند است این الهام را به جا می‌آورد، و می‌تواند خواسته‌های پراکندۀ «نفس» را به سمتی که رشد و بالندگی نفس در آن است به سامان بیاورد.

آن چیزی که «عقل» را خشنود می‌کند، همان چیزی است که خدا را هم خشنود می‌کند. و آن چیزی که عقل را به خشم می‌آورد، همان چیزی است که خدا را هم به خشم می‌آورد.

راه دیگر برای درک خشنودی خدا، که آن را باید در تعامل با راه اول فهمید، توجه به سخن خداوند است. در جای جای قرآن می‌توان آیاتی را یافت که از نشان می‌دهند خشنودی خداوندمان در چیست. مؤمنان این آیات را به «عقل» خود عرضه می‌کنند و آنان را به وسیلۀ عقل می‌سنجند، تا راه خویش را به یاد آورند و بر بینایی‌شان افزوده شود.

و البته در هر دوی این راه‌ها، یعنی به کار گیری عقل در موقعیت‌های گوناگون و رجوع به قرآن، این خداوند زنده و حاضر است که خشنودی خود را از طریق واقعه‌ها و در دل‌های مؤمنان به آنان می‌نمایاند، و به تعبیری با آنان «در گفتگو» است.

خوب است که به آیات زیر که، که نمونه‌ای از آیات بسیاری هستند که از خشنودی و ناخشنودی خداوند سخن می‌گویند توجه کنیم:

سورۀ توبه، 72-71: و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند، كه به كارهاى پسنديده دعوت می‌کنند، و از كارهاى ناپسند باز مى‌دارند، و نماز را بر پا مى‌كنند و زكات مى‌دهند، و از خدا و پيامبرش فرمان مى‌برند. آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، كه خدا توانا و حكيم است.
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‌] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود. و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‌] و خشنودى خدا (و رضوانٌ من الله) بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.

سورۀ توبه، 100-99: و برخى [ديگر] از باديه‌نشينان كسانى‌اند كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند و آنچه را انفاق مى‌كنند مايه تقرّب نزد خدا و دعاهاى پيامبر مى‌دانند. بدانيد كه اين [انفاق‌] مايه تقرّب آنان است. به زودى خدا ايشان را در جوار رحمت خويش درآورد، كه خدا آمرزنده مهربان است.
و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند، و براى آنان باغهايى آماده كرده كه از زير [درختان‌] آن نهرها روان است. هميشه در آن جاودانه‌اند. اين است همان كاميابى بزرگ.

4 این مهم است که آن چیزی که این افراد به آن هدایت می‌شوند، مقصد نهایی نیست، بلکه «راه‌هایی» است. راه‌هایی که هم در طی آنها «سلام» جاری است، و هم نهایتاً به «سلام» منتهی می‌شوند.

گفته شده که «سلام»، سالم ماندن از هر گزند و آفتی است که می‌توان تصور کرد. آنجا که ابراهیم را به آتش درانداختند، خداوند به آتش فرمود:

يا نارُ كوني بَردًا وَسَلامًا عَلىٰ إِبراهيمَ
ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی‌آسیب باش. (انبیاء، 69)

«سلام» یکی از اوصافی است که برای بهشت به کار رفته، و بهشت را «دار السلام» خوانده‌اند.

اکنون خداوند وعدۀ هدایت به راه‌هایی را می‌دهد که روندگانش را بی‌گزند و آسیب، به مقصدی که «سلام» است می‌رسانند. این افراد همچنان روندۀ راه‌هایی (و نه یک راه) هستند؛ حال و احوال و شرایط گوناگون دارند، و در دل همین دنیای پرآسیب راه می‌پیمایند؛ اما در عین حال از گزند روزگار در امانند.

تمثیل ابراهیم(ع) در آتش تصویر خوبی از این افراد به دست می‌دهد: آنان در میان آتشی که ستمگران و مردم تابع آنان به پا کرده‌اند راه می‌پیمایند، اما گزندی به ایشان نمی‌رسد.

5 خداوند با هدایت آنان به «راه‌های سلام»، و همراهی با ایشان در این راه‌ها، ایشان را تاریکی‌ها (نه یک تاریکی، بلکه تاریکی‌های تو در تو) خارج می‌کند و به «نور»(یک نور فراگیر) می‌رساند.
6 «صراط مستقیم»، شاه‌راهی است که همۀ «سبیل»‌های حق به آن می‌پیوندند. حاصل دنبال کردن «رضوان» خداوند، به راه افتادن است و رفتن در «راه‌های سلام» و دیدن نور و ورود به شاه‌راه حقیقت، و همراه شدن با روندگان این راه:

سورۀ نساء: 69-66: […] وَلَو أَنَّهُم فَعَلوا ما يوعَظونَ بِهِ لَكانَ خَيرًا لَهُم وَأَشَدَّ تَثبيتًا ‎* وَإِذًا لَآتَيناهُم مِن لَدُنّا أَجرًا عَظيمًا ‎* وَلَهَدَيناهُم صِراطًا مُستَقيمًا ‎* وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسولَ فَأُولٰئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ ۚ وَحَسُنَ أُولٰئِكَ رَفيقًا
[…] و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مى‌شوند به كار مى‌بستند، قطعاً برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود؛ * و در آن صورت، [ما هم‌] از نزد خويش، يقيناً پاداشى بزرگ به آنان مى‌داديم؛ * و قطعاً آنان را به راهى راست هدايت مى‌كرديم. * و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، با کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی‌] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند.

همراهی با روندگان این راه و بهره‌مندی از مصاحبت آنان، انگیزه‌بخش هر انسان آزاده‌ای است. «عقل» نیکی این همراهی را در می‌یابد و خداوندی که راه به سوی خویشتن را، و همین‌طور خانۀ قرار را، به چنین مصاحبت‌هایی آراسته، می‌ستاید.

تابلویی از آیات (آیات 62 و 63 سورۀ مائده)

سورۀ مائده، آیات 62 و 63:

وَتَرىٰ كَثيرًا مِنهُم يُسارِعونَ فِي الإِثمِ وَالعُدوانِ وَأَكلِهِمُ السُّحتَ ۚ لَبِئسَ ما كانوا يَعمَلونَ

و بسیاری از آنان را می‌بینی که در گناه و تجاوز و خوردن مال حرام شتاب می‌ورزند. راستی که بد کارهایی انجام می‌دهند.

لَولا يَنهاهُمُ الرَّبّانِيّونَ وَالأَحبارُ عَن قَولِهِمُ الإِثمَ وَأَكلِهِمُ السُّحتَ ۚ لَبِئسَ ما كانوا يَصنَعونَ

چرا عالمان ربانی و دانشمندانشان آنان را از سخنان گناه‌آلود و حرامخواری‌شان باز نمی‌دارند؟ راستی که بد کاری می‌کنند.

***

آیات و احادیثی برای تأمل:

🔸 آل عمران 188-187: و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده‌شده، پیمان‌گرفت که حتماً باید آن را [به وضوح] برای مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله‌ای کردند. گمان مبر کسانی که بدانچه کرده‌اند شادمانی‌می‌کنند و دوست‌دارند به‌آنچه نکرده‌اند مورد ستایش قرار‌گیرند، قطعاً گمان‌مبر که برای‌آنان نجاتی از عذاب است، [که] عذابی دردناک خواهند داشت.

🔸 پیامبراکرم(ص): چون‌ بدعت‌ها در امت ‌من پدید ‌آید بر عالم است که ‌علم خود ‌را ‌آشکار‌کند. پس ‌هر‌کس چنین ‌نکند لعنت ‌خدا بر او باد.(ترجمۀ الحياة، ج۲، ص۴۶۷)

🔸 امام صادق(ع): همانا بنی‌امیه تعلیم ایمان را برای مردم آزاد گذاشتند ولی تعلیم شرک را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرک بکشانند متوجه نشوند. (میزان‌الحکمه، ص ۲۷۱۹)

🔸 امام سجاد(ع) [در نامه‌ای به محمد بن مسلم زُهری، از فقهای مدینه]: … گمان مبر که خدا عذر تو را بپذیرد و از تقصیرت درگذرد؛ هیهات! هیهات! که چنین نخواهد بود. خدا در قرآن از علما پیمان گرفته است که دین خدا را بر مردمان آشکارکنند و پنهان مدارند؛ و بدان که کوچکترین چیزی که تو پنهان کرده و سبکترین گناهی که بر دوش داری این است که دل‌نگرانی ستمگر را بَدَل به آسودگی کرده‌ای و راه گمراهی را بر او آسان ساخته‌ای، و این کار با نزدیک شدن تو به او و پذیرفتن دعوت او صورت گرفته است. از آن می‌ترسم که فردای قیامت با این گناه در میان خیانتکاران جای داشته باشی و از تو بپرسند از آنچه گرفتی و به ستمکاری ستمگران کمک کردی، و بپرسند چرا چیزی را که حق تو نبود از کسی که به تو بخشید گرفتی، و چرا به کسی نزدیک شدی که حق هیچکس را نمی‌داد، و چرا در آن هنگام که تو را به خود نزدیک کرد از باطلی جلوگیری نکردی؟

… تو از موقعیتی که در نزد مردم پیدا کردی و اعتقاد ایشان به خویش بهره گرفتی، چه آنان از رأی تو پیروی می‌کردند و به فرمان تو به کار برمی‌خاستند. اگر چیزی را حلال می‌کردی آن را حلال می‌شمردند و اگر حرام می‌کردی حرام می‌دانستند؛ و این برای خود تو نبود، بلکه برای رغبت مردم بود به مقام دنیایی تو، همچنین رفتن علما از میان‌ایشان، و چیره‌شدن جهل‌و‌نادانی بر تو و بر ایشان، و ریاست‌دوستی و دنیاخواهی تو و ایشان… . (ترجمۀ الحياة، ج‌2، ص‌457)

🔸 امام باقر(ع) [درباره آیه «اینان دانشمندان و راهبان خود را به جای خداوند به الوهیت گرفتند…» (توبه،31) فرمود:] به خدا سوگند که برای ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه از ایشان در معصیت خدا اطاعت کردند. (ترجمۀ الحياة، ج2، ص654)