🔸 نوح(ع) (همچون دیگر پیامبران) اصرار دارد به همراه بودن با مؤمنانی که در چشم دیگران حقیر مینمایند. نوح(ع) دلیلی محکم برای ادامه دادن این همنشینی دارد:
اگر آنان را طرد کنم، چه کسی مرا در برابر خدا یاری خواهد داد؟ (آیهٔ ۳۰)
این همنشینی، بهانهای به دست بزرگان و ثروتمندانِ مشرک قوم داده بود تا از نوح و آیین او روی بگردانند و آن را به تمسخر بگیرند. اما برای نوح کاملاً روشن بود که این به ظاهر حقیران، خانوادهٔ خداوند هستند، و خداوند در مورد آنان غیرتی بزرگ دارد.
🔸 نوح(ع) ادعا نمیکند که این ضعیفان افرادی بیعیب، کامل و بزرگ هستند. اما او روی نکتهٔ مهمی دست میگذارد:
دربارهٔ کسانی که چشمان شما آنان را حقیر میبیند، نمیگویم که خدا به آنان خیری عطا نمیکند (آیهٔ ۳۱).
او اساس تصور قدرتمندان از ارزشمندی انسان را به هم میریزد؛ گویی که نوح(ع) میگوید: شما ارزشمندی شخص را در جایگاه اجتماعی و توان مالی میبینید، اما در نزد من، وقتی که ممکن است خداوند با خیر خود به کسی رو کند، دیگر نمیتوان او را حقیر شمرد.
🔸 این اصرار نوح(ع) و حرمتی که او برای ضعیفان قائل است، یادآور حرمتی است که ضعیفان امت در آیین اسلام دارند. به این بهانه، میتوان بخشی از عهدنامهٔ امام علی(ع) با مالک اشتر را یادآور شد:
خدا را خدا را در نظر بگير در حق طبقۀ پايين جامعه، آنان كه بيچارهاند، از مساكين، نيازمندان، بينوايان و زمينگيران. در ميان اينان برخى اظهار نياز كنند و برخى دست نياز به سوى ديگران نگشايند. حقوقى را كه خداوند از تو خواسته دربارۀ ايشان نگاهدارى، حفظ نما. براى آنان سهمى از بيت المال و سهمى از غلات زمینهای خالصۀ اسلام در هر شهر را قرار ده. [و بدان] كه دورترين آنان همان اندازه سهم دارد كه نزديكترين آنان از آن برخوردار است. و از تو خواسته شده كه حق همۀ ايشان را رعايت كنى.
نشاط و سرخوشى تو را از توجه به آنان باز ندارد، زيرا پرداختن به كارهاى مهم و بزرگ تو را از ضايع كردنِ امور كوچك آنان معذور نمىسازد. هرگز به امور آنان بىاهتمام مباش، و روى از آنان مگردان، به كارهاى ضعيفانى كه دستشان به تو نمىرسد رسيدگى كن، همانها كه در چشمها خوارند، و مردم تحقيرشان مىكنند. كسى را كه بدو اعتماد دارى و خداترس و فروتن است مأمور رسيدگى به امور ايشان قرار ده، تا نيازها و مشكلات آنان را برايت گزارش دهد. آنگاه با آنان چنان رفتار كن كه روز ملاقات خداوند معذور و سربلند باشى، زيرا در ميان مردم اين طبقه از همه نيازمندتر به انصاف و دادورزى هستند، و حقوق همۀ اقشار جامعه را چنان ادا كن كه نزد خداوند معذور و سربلند باشى.
ادارۀ امور يتيمان و سالخوردگان را كه بيچاره گشتهاند و دست نياز پيش كسى دراز نكنند، بر عهدهگير. اين كار بر حاكمان سنگين است، و البته حق تمامش سنگين است، اما خداوند گاهى آن را براى كسانى سبك مىكند، آنان كه جوياى عاقبت نيكاند، پس خود را شكيبا ساختهاند، و به راست بودنِ آنچه خداوند وعده داده است اطمينان كردهاند.
(نامهٔ ۵۳ نهجالبلاغه)