کیست که از راه خدا باز می‌دارد؟ (پرسش‌هایی دربارۀ آیۀ 168 سورۀ نساء)

در آیۀ 168 سورۀ نساء می‌خوانیم:

إِنَّ الَّذينَ كَفَروا وَصَدّوا عَن سَبيلِ اللَّهِ قَد ضَلّوا ضَلالًا بَعيدًا
بى‌ترديد، كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، به گمراهىِ دور و درازى افتاده‌اند.

چنان‌که المیزان نیز متذکر شده، مصداق مهم «باز داشتن از راه خدا» در این آیه، با توجه به آیاتی که پیش از آن آمده، بازداشتن مردم از قرآن و از عمل کردن بر اساس قرآن است.

اکنون خوب است که به عنوان تمرین، به چند پرسش دربارۀ چند و چون این «باز داشتن» فکر کنیم.

***

پرسش 1

در موقعیت‌های زیر، بعضی راه‌های «باز داشتن مردم از قرآن» (در مقیاس کلان(1)یعنی تمام راه‌های ذکر شده راه‌هایی هستند که توسط حکومت‌ها یا افراد صاحب نفوذ جامعه به کار گرفته می‌شوند. در حالی که «باز داشتن از راه خدا» حتی در یک رابطۀ دوستی ساده هم می‌تواند مصداق داشته باشد. در پرسش دوم مصداق‌هایی از چنین «بازداشتن»ی آمده است. ) توصیف شده است. در هر مورد فکر کنید که چرا این عملکرد مصداقی از «باز داشتن مردم از قرآن» است. سپس آنها را از حیث شیوه و شدت اثرگذاری با هم مقایسه کنید.

الف) حکومتی ضد دینی تصمیم می‌گیرد تمام نسخه‌های قرآن را بسوزاند، و با هر کس که به قرآن گرایش دارد به شکلی جدی برخورد کند.
(این موقعیت، شبیه به واکنش بزرگان مکه در دوران پیش از هجرت مسلمانان به مدینه است.)

ب) حکومتی قرآن را ترویج می‌کند: مردم را تشویق به حفظ قرآن و خواندن با صوت و لحن و به صورت گروهی و با انواع دستگاه‌های موسیقی و … می‌کند. اما حق تفسیر قرآن را برای خود نگه می‌دارد، و تلاش می‌کند تا تفسیرهایی از قرآن که خلاف مصالح قدرت باشد رواج نیابند.

پ) عده‌ای از دانشمندان دینی در یک دورۀ زمانی طولانی، برای رسیدن به بهره‌ای از دنیا، تصمیم می‌گیرند بخش‌هایی از قرآن را کنار بگذارند، یا آن را به نحوی متناقض با متن تفسیر کنند. ایشان به پیروان‌شان چنین القا می‌کنند که برای فهم متن قرآن به وجود دانشمندان محتاجند، تا از تناقض‌های واضح تفسیرهایشان مورد پرسش واقع نشوند. (خیلی ساده: می‌گویند ما به فهم علم دین داناتریم و بهتر از شما می‌فهمیم…).
(این موقعیت شبیه به چیزی است که در آیۀ 161 سورۀ نساء در مورد علمای یهود توصیف شده: آنان ربا را می‌گرفتند در حالی که از آن نهی شده بودند(2)در این مورد به آیۀ 31 سورۀ توبه نیز رجوع کنید: اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه [با وی‌] شریک می‌گردانند.

از امام صادق(ع) دربارۀ این آیه چنین روایت شده: به خدا سوگند آن علما و راهبان آنان را به عبادت خود فرا نخواندند. اگر ایشان را به عبادت خود دعوت مى‌کردند قطعاً مردم دعوتشان را نمى‌پذیرفتند؛ بلکه حرامى را براى آنان حلال کردند و حلالى را حرام، و بدین ترتیب، به نحوی که درک نمی‌کردند علما و راهبان خود را عبادت و بندگى کردند
.)

ت) در یک سیستم تبلیغ دینی، بعضی از مفاهیم قرآنی پررنگ می‌شود ولی بعضی دیگر بسیار کم‌رنگ و کم‌رمق تصویر می‌شود. مثلاً حجاب و احترام به والدین و بزرگ‌ترها و نماز سر وقت با شدت و حدت تبلیغ می‌شود، اما عدالت و پرهیز از تبعیت طاغوت و اهمیت «زکات» (به مفهوم عام آن، نه مفهوم بسیار محدود فقهی آن) کنار گذاشته می‌شود.

ث) جایی در دنیا، ادعا می‌شود که قرآن ملاک احکام قضایی است، اما تنها حدود 500 آیه از قرآن (موسوم به «آیات الاحکام») برای استخراج دستورات قضایی مورد استفاده قرار می‌گیرد، و نزدیک به 5700 آیۀ دیگر قرآن – که «بی‌ربط» به احکام قضایی و حقوقی شمرده می‌شوند – رها می‌شوند.

***

پرسش 2

توصیف‌هایی از «باز داشتن مردم از راه خدا» در آیات مختلف قرآن آمده است. بعضی از این آیات را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید. در هر مورد، به این فکر کنید که «راه خدا» چه مصداقی داشته، و «بازدارنده» چه راه دیگری را معقول جلوه داده، و برای این کار از چه دلایل و انگیزه‌هایی استفاده کرده است؟

الف) سورۀ توبه، 81: بر جاى‌ماندگان، به [خانه‌] نشستن خود، پس از رسول خدا، شادمان شدند، و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند، و گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد.» بگو: «-اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان‌تر است.»

ب) سورۀ بقره، 268: شیطان شما را از تهیدستی بیم می‌دهد و شما را به زشتی وامی‌دارد؛ و[لی‌] خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش می‌دهد، و خداوند گشایشگر داناست.
(دقت کنید که در بسیاری از آیات قرآن، مقصود از «شیطان» انسان‌هایی هستند که صفاتی شبیه به ابلیس دارند. بنابراین مقصود این آیه افرادی که «از تهیدستی بیم می‌دهند و …» نیز هست.)

پ) سورۀ آل‌عمران، آیۀ 168: […] همان كسانى كه [خود در خانه‌] نشستند و درباره دوستان خود گفتند: «اگر از ما پيروى مى‌كردند كشته نمى‌شدند.» بگو: «اگر راست مى‌گوييد مرگ را از خودتان دور كنيد.»

ت) سورۀ احزاب، آیات 18 و 19: خداوند كارشكنان [و مانع‌شوندگان‌] شما و آن كسانى را كه به برادرانشان مى گفتند: «نزد ما بياييد» و جز اندكى روى به جنگ نمى‌آورند [خوب‌] مى‌شناسد. (۱۸) بر شما بخيلانند، و چون خطر فرا رسد آنان را مى‌بينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مى‌چرخد [و] به سوى تو مى‌نگرند؛ و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهايى تند نيش مى‌زنند؛ بر مال حريصند […]. (۱۹)

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 یعنی تمام راه‌های ذکر شده راه‌هایی هستند که توسط حکومت‌ها یا افراد صاحب نفوذ جامعه به کار گرفته می‌شوند. در حالی که «باز داشتن از راه خدا» حتی در یک رابطۀ دوستی ساده هم می‌تواند مصداق داشته باشد. در پرسش دوم مصداق‌هایی از چنین «بازداشتن»ی آمده است.
2 در این مورد به آیۀ 31 سورۀ توبه نیز رجوع کنید: اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه [با وی‌] شریک می‌گردانند.

از امام صادق(ع) دربارۀ این آیه چنین روایت شده: به خدا سوگند آن علما و راهبان آنان را به عبادت خود فرا نخواندند. اگر ایشان را به عبادت خود دعوت مى‌کردند قطعاً مردم دعوتشان را نمى‌پذیرفتند؛ بلکه حرامى را براى آنان حلال کردند و حلالى را حرام، و بدین ترتیب، به نحوی که درک نمی‌کردند علما و راهبان خود را عبادت و بندگى کردند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *