قرآن، سیره و حدیث

سخنانی از امام حسین(ع)

سلام.
امروز سالروز میلاد امام حسین(ع) است. در ادامه، سخنانی از ایشان نقل شده است. 

این سخنان از کتابچه‌ی «دین چیست؟ دین‌دار کیست؟» نقل شده؛ پیشنهاد می‌کنم این کتابچه را (در این آدرس: http://ayat.ir/0Iu4t) مطالعه کنید، و آن را به دیگران نیز توصیه نمایید.

 امیدوارم که این روز برایتان پر خیر و برکت باشد.
?[امام حسین(ع)، از پیامبر خدا(ص) روایت نمود: ] کسی که دینش را از راه تفکر در نعمت‌های خدا، و تدبر در کتاب او و فهم سنت من به دست آرد، کوه‌ها بجنبند و او از جا نجنبد. و کسی که دینش را از دهان افراد فراگیرد و دنباله‌رو آنان شود، افراد او را به هر سو ببرند و دینش در معرض بزرگ‌ترین زوال است.
?[امام حسین(ع) در پاسخ نامه‌ی ابن‌زیاد که، در اطاعت فرمان یزید، او را به انتخاب مرگ یا بیعت مخیر کرده بود، فرمود: ] رستگار نباد مردمی که خشنودی مخلوق را به بهای کسب غضب خالق خریدند.
?مردم بندگان دنیایند، و دین، بازیچه‌ای بر سرِ زبان آن‌هاست؛ تا زمانی که زندگی‌شان بچرخد، حول دین می‌گردند، اما چون به بلاها آزموده شوند دینداران اندکند.
?راستی، عزت [و توانمندی] است و دروغ، ناتوانی.
?[در ضمن خطبه‌ای فرمود: ] بدانید، نیازهای مردم به شما، از نعمت‌هاى خدا بر شماست؛ از نعمت‌هاى الهى تنگ‌دلی [و بى‌حوصلگى] نشان ندهید، که به کیفرهای او تبدیل شوند.
?شخصی نزد امام حسین(ع) گفت: «اگر نیکی به نا اهل برسد، تباه می‌شود.» امام حسین(ع) فرمود: «چنین نیست، بلکه نیکوکاری همچون بارانی تند است که به نیک و بد می‌رسد.»
✨برگرفته از کتابچه‌ی «دین چیست؟ دین‌دار کیست؟» (http://ayat.ir/0Iu4t)

«مرا مستایید، تا از عهده‌ی حقوقی که به گردن دارم برآیم…»

از سخنان امام علی(ع) در صفین، برگرفته از خطبه 216 نهج‌البلاغه:

  • بسا مردم که ستایش را دوست دارند، از آن پس که در کاری کوششی آرند، لیکن مرا به نیکی مستایید تا از عهده‌ی حقوقی که  خداوند و شما بر من دارید برآیم و واجب‌هایی كه هنوز بر گردنم باقی‌است ادا نمایم.
  • پس با من بدان‌گونه كه با گردن‌كشان سخن می‌گویند، سخن مگویید و آنچنان که در پیشگاه حکام جبار خود را جمع و جور می‌کنند، در حضور من نباشید و با ظاهرآرایی و چاپلوسی و تملق  با من رفتار مکنید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و گمان مبرید که من  خواهان آنم كه مرا بزرگ انگارید؛ زیرا آن کس که شنیدن حق یا عرضه داشتن عدالت به او برایش سنگین باشد، عمل به حق و عدالت برایش دشوارتر خواهد بود.
  • پس، از گفتن سخن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید زیرا من خویشتن را آنچنان والا نمی‌پندارم که بری از خطا باشم و از آن در کارهایم ایمن نیستم مگر آنکه خداوند مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است. همانا من و شما بندگان مملوک پروردگاریم و جز او پروردگاری نیست.

مجموعه‌ای از سخنان امام علی(ع) را در بولتن «پیشوای عدالت» مطالعه کنید: http://ayat.ir/aAkoB

چشم امید به رحمت خدا

?وقتی که سپاهیان امام علی(ع) به صفین رسیدند، سپاهیان معاویه پیش‌تر در آن مکان مستقر شده بودند، و راه برداشت آب از رود فرات را سد کرده بودند. فرستاده‌ای از سوی علی(ع) نزد معاویه رفت و از او خواست تا راه آب را باز کند، اما معاویه این درخواست را نپذیرفت.
با مخالفت معاویه، سپاهیان علی(ع) وارد نبردی سخت شدند و بر آب تسلط یافتند. عده‌ای از سپاهیان گفتند: «آب را بر آنان می‌بندیم، چنانکه آنان بر ما بستند.» علی(ع) این نظر را نپذیرفت و راه آب را باز گذاشت. پس از این واقعه، علی(ع) سه روز جنگ را متوقف کرد.
تأخیر در جنگ، سبب بروز شایعات و نارضایتی‌هایی شد. علی(ع) سپاهیان را جمع کرد و خطبه‌ای خواند و در ضمن آن گفت: «… به خدا سوگند هر روزی که جنگ را به تأخیر می‏‌اندازم از این روست که آرزو دارم عده‌‏ای از آنها به ما بپیوندند و هدایت شوند … و این برای من از کشتن آنان در حالی که گمراهند بهتر و محبوب‏تر است.»

?امام علی(ع): حتی برای بدترین فردِ این امت از رحمت خدا نومید مشو، زیرا که خداوند متعال فرموده است: «همانا از رحمت خدا نومید نباشند جز کافران.»[سوره یوسف، ۸۷]

?هنگامی‏ که در‏حین ‏سخنرانی‏ علی(ع) خوارج‏ به‏ شعار دادن پرداختند، او فرمود: «تا وقتی با ما هستید از سه حق برخوردارید: نخست آنکه از ورود شما به‏ مساجد جلوگیری ‏نمی‏‌کنیم، دوم آنکه حقوقتان را از بیت‌‏المال قطع نمی‌‏کنیم و سوم آنکه تا اقدام به جنگ نکنید با شما نبرد نمی‌‏کنیم.»

?چون علی(ع) شنید که گروهی از یاران او شامیان را در جنگ صفین دشنام می‏‌گویند، فرمود: «من خوش ندارم شما دشنام‏گو باشید، لیکن اگر کرده‌‏های آنان را باز‏گویید و حالشان را فرایاد آرید به صواب نزدیک‏تر بُوَد و در عذرخواهی رساتر؛ و به جای دشنام بگویید: خدایا ما و آنان را از کشته ‏شدن بِرَهان و میان ما و ایشان سازش برقرار گردان و از گمراهی‏شان به راه راست برسان، تا آن که حق را نمی‌‏داند بشناسدش و آن که شیفته‌ی گمراهی و دشمنی است، باز ایستد.»

(برگرفته از: http://ayat.ir/aAkoB)

آیا خدا کفایت‌کننده‌ی بنده‌اش نیست؟

  • سوره یوسف، 87-86: [یعقوب] گفت: «من شكایت غم و اندوه خود را پیش خدا می‌برم و از خدا چیزی می‌دانم كه شما نمی‌دانید. ای پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو كنید و از رحمت خدا نومید نباشید كه از رحمت خدا نومید نمی‌شوند مگر كافران.»
  • سوره یوسف، 96: پس چون مژده‌رسان آمد، آن [پیراهن یوسف] را بر چهره‌ی او [=یعقوب] انداخت، پس بینا گردید. گفت: «آیا به‌شما نگفتم كه بی‌شك من از خداوند چیزهایی می‌دانم كه شما نمی‌دانید؟»
  • آل‌عمران، 36: چون [مادر مریم] او را بزاد گفت: «پروردگارا، این که من زاییده‌ام دختر است» و خداوند به آنچه او زاد داناتر بود و پسر چون دختر نیست… .
  • امام‌علی(ع): ایـمان بنده راست نباشد جـز آنـگاه كه اعتماد او به آنچه در دست خداست بیش از اعتماد وی بدانچه در دست خود اوست بوَد. (نهج‌البلاغه، حكمت 310)
  • سوره حجر، 56-53: [فرشتگان به ابراهیم] گفتند: «مترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده می‌‏دهیم.» گفت: «آیا با اینكه مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم می‌دهید؟ به چه بشارت می‌دهید؟!» گفتند: «ما تو را به حق بشارت دادیم، پس از نومیدان مباش.» گفت: «چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می‌‏شود؟»
  • سوره زمر، 36: آیا خدا كفایت‌‏كننده‌ی بنده‌‏اش نیست؟ و تو را از آنها كه غیر اویند می‌‏ترسانند […].

(برگرفته از این آدرس: http://ayat.ir/dNihh)

در بزرگداشت امیران

امام علی(ع)، در مسیر به سمت صفین برای مبارزه با معاویه، پس از گذشتن از مدائن به شهر «انبار» نزدیک شد. در این منطقه، دهقانان آن سرزمین، که مردمی از فارس بودند، در حالی که چارپایانی با خود داشتند به استقبال علی(ع) آمدند. ایشان چون به نزدیکی امام(ع) رسیدند از مرکب پیاده شدند و در رکابش شروع به دویدن کردند.

علی(ع) خطاب به ایشان فرمود: «این چارپایان كه با خود دارید برای چیست و از این كار كه می‌کنید چه قصدى دارید؟» گفتند: «این كار كه كردیم، عادتِ ما در بزرگداشتِ امیران است. وامّا این استران را براى تو هدیه آورده‌ایم، و براى تو و مسلمانان غذا فراهم آورده‌ایم و براى چارپایانتان علوفه بسیار آماده كرده‌ایم.»

علی(ع) پاسخ داد: «امّا این عادت كه می‌پندارید مایه‌ی بزرگداشت امیران است، به خدا سوگند كه ایشان را سودى ندارد و با این كار، تنها خود و بدن‌هاتان را به رنج مى‌افكنید، پس دیگر این كار را نكنید. و امّا این چارپایانتان، اگر دوست دارید آنها را به عوض مالیات [و نه هدیه] از شما می‌پذیریم. و امّا غذایى كه براى ما فراهم كرده‌اید، خوش نمى‌داریم از دارایى شما جز با پرداخت بهاى آن بخوریم.»

گفتند: «اى امیرمؤمنان! آن را قیمت مى‌نهیم و سپس بهایش را دریافت مى‌كنیم.»

گفت: «در آن صورت چنان که هست قیمت‌گذاری نمی‌کنید، ما به آنچه داریم بسنده مى‌كنیم.»

گفتند: «اى امیرمؤمنان! ما مولایان و خواجگانى نامدار از عرب داریم، آیا ما را از اینکه به ایشان هدیه دهیم و ایشان را از اینکه چیزی از ما بپذیرند نیز منع می‌کنی؟»

گفت: «مردم عرب دوستان [و برادران] شمایند[1] ،هیچ یك از مسلمانان را نمى‌سزد كه از شما هدیه پذیرد. هر كه به زور مالى از شما گرفت، ما را آگاه كنید. 

(برگرفته از کتاب «پیکار صفین»، نوشته‌ی نصر بن مزاحم، ترجمه پرویز اتابکی)

پاورقی‌ها:

  1. کلمه‌ی «دوست‌» در اینجا ترجمه‌ی «مولی» است. «مولی» در زبان عربی هم به معنی آقا و سرور و هم به معنی دوست‌دار به کار می‌رود. امام(ع) در این سخن به زیبایی سخن دهقانان را که گفته بودند «ما سرورانی از عرب داریم» به این سمت  چرخانده که همه‌ی عرب دوستان شمایند و برادران شما در دین.

چند سخن

?امام علی(ع): بارها از پیامبر(ص) شنیدم که می‌فرمود: «ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان بدون ترس و لرز نستاند هرگز پاک نمی‌شود و روی سعادت نمی‌بیند.» (نهج‌البلاغه، نامه 53)

?پیامبراکرم(ص): محبوب‌ترین دین‌ها نزد خدا آیین «حنیف» است؛ پس هرگاه دیدى که امت من به ستمگر نمی‌گویند: «تو ستمگرى»، بى‌تردید از دست رفته‌اند. (میزان‌الحکمه، ص1811)
?(آیین حنیف: دین مطابق فطرت، آیینی بر راه مستقیم و دور از راه‌های باطل)

?پیامبراکرم(ص): طاعت و نیکی آن است که جان بدان قرار گیرد و دل به آن آرام یابد و گناه آن چیزی است که جان بدان قرار نگیرد و دل به آن آرام نیابد، هرچند فتوادهندگان خلاف آن را به تو فرمان دهند. (میزان‌الحکمه، ص6761)

برگرفته از: http://ayat.ir/bx1lR

دین چیست؟ و چه کسی دین‌دار است؟

اگر امروزه از این پرسش کنیم که در اسلام چه کسی دین‌دار تلقی می‌شود، پاسخ‌های گوناگونی خواهیم شنید. بعضی به اهمیت ایمان مخلصانه اشاره می‌کنند، بعضی به حفظ شرایع و پایبندی به عبادات، برخی به پیروی از اولیا و بزرگان، بعضی به اهمیت نماز و حفظ حجاب، و … .

در این میانه، نظر امام موسی صدر خواندنی و قابل تأمل است. در ادامه، بخشی از سخنرانی ایشان در تفسیر سوره ماعون آمده، که بیان‌کننده‌ی نظری است که درباره‌ی دین‌داری دارند.

منکرِ دین حق یتیم را نادیده می‌گیرد، بر اطعام مسکین تشویق نمی‌کند و برای آن زمینه‌ای را آماده نمی‌کند و کاری صورت نمی‌دهد. رعایت حال یتیم و مسکین از شروط دین است و از بنیان‌های پذیرفتن ایمان. هر کس که این واجب عملی را منکر شود، خدا را انکار کرده و به او ایمان نیاورده و دین خدا را تکذیب کرده است. این بیان حجتی قاطع است که تعبیری بالاتر از آن نیست و جایی برای شک نمی‌گذارد: «أَرَأَیتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الیَتِیمَ وَ لایَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکینِ.» [سوره ماعون] حقیقت این است که معنای درست ایمان به خدا و دین مستلزم رسیدگی و توجه به خلق خدا و امور جامعه و وضعیت مردم است، و در غیر این صورت ایمان در کار نیست. علت این است که ایمان به خدا معنای ایمان به آفریننده‌ی جهان، خدای عالمِ عادلِ رئوفِ رازقِ رحیم است، خدایی که هر صفت نیکو و شایسته‌ای از او آغاز می‌شود و به او نیز پایان می‌یابد، نقطه‌ی آغاز و پایان هر خیری. ایمان به خدا به این معنا مستلزم این است که ما به هستیِ بنیان نهاده شده بر حق و عدل ایمان داشته باشیم.

خداوند هستی را آفریده و او نیکوترین آفریننده‌هاست. پس هستی نیکوترینِ مخلوقات است و انسان نیز نیکوترینِ مخلوقات. هستی را بی‌کم و کاست و آدمی را با فطرتی نیکو آفریده. بر این اساس و بر اساس این‌که جامعه و وضعیت آن ساخته‌ی آدمی است، این بشر است که جامعه‌ای صالح یا ناصالح می‌سازد. در احادیث به این مسئله اشاره شده و در قرآن آمده است: «ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت أَیدِی النّاس.» «به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» [روم، ۴۱]

پس اگر نقص و انحراف و پراکندگی و جهل و فقر و مرض در جامعه می‌بینیم، بی‌شک، این همه به دست خودمان است. ما خود این‌گونه خواسته‌ایم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه. ما خودْ جامعه و شیوه‌ی حکومت را ساخته‌ایم. چگونگی‌ِ تقسیمِ مسئولیت‌ها میان مردم است که عقب‌ماندگی و یا پیشرفت را فراهم می‌سازد. قرآن به صراحت می‌گوید: «إنَّ اللهَ لا یغیّر ما بقومٍ حتی یُغیِّرُوا ما بِأَنفُسِهِم» «بی‌گمان خداوند وضع قومی را دگرگون نکند مگر آنکه آنها آنچه در خود دارند، دگرگون کنند» [رعد، ۱۱] پس اوضاع جامعه‌ ساخته‌ی ماست و مشکلات اجتماعی و فقر و وجود مسکینی که طعام ندارد و یتیمی که سرپرستی ندارد، همه، نتیجه‌ی اراده و ساخته‌ی ماست.

پس همه‌ی این کمبودها نتیجه‌ی اعمال ماست و اگر ما به خدا و آخرت ایمان داشته باشیم، خود را مسئول آن می‌دانیم.

ایمان به خدا مستلزم پذیرفتن مسئولیت‌های اجتماعی است و این از ژرفای ایمان است. تنها کافی نیست که بگوییم الحمدلله من ملتزم به واجباتم هستم و نمازم را می‌‌خوانم، روزه‌ام را می‌گیرم، اما در عین حال همه‌ی آنچه را در پیرامونم می‌گذرد و بر مردم می‌رود، نادیده بگیرم.

بنابراین، بی‌احترامی به یتیم و رسیدگی نکردن به او و راندنش و بی‌توجهی به مسکین انکار دین است. این معنا در احادیث بسیاری آمده است، از جمله: «إنَّ الّذی یَموتُ فی بَلَدٍ لِأَجلِ الفَقرِ یَسلُبُ اللهُ البَرَکَۀَ مِن تِلکَ البَلدَۀِ» «خداوند برکت را از سرزمینی که در آن کسی از فقر بمیرد، دور می‌کند»؛ و یا اینکه «إنَّ اللهَ لایَنظُرُ إلی تِلکَ البَلدَۀ» «خداوند به آن سرزمین نگاه نمی‌کند»؛ و در حدیث دیگری آمده است: «و بَرَکاتُ اللهِ تَطَّلِعُ مِنَ القَریۀِ الَّتِی ماتَ فیها الفَقیر» «برکات خداوند از سرزمینی که فقیر در آن [از فقر] مرده است، دور می‌شود.»

فقیر از گرسنگی، بیماری، جهل، تغذیه‌ی سوء، نداشتن مسکن، نبود نور و هوای کافی در خانه، نبود سلامتی در منطقه، نبود پزشک، آب آلوده، و بسیاری از این قبیل چیزها می‌میرد، نه فقط به سبب گرسنگی. این‌ها همه مرگ است، مرگِ مردم به سبب فقر. بنابراین، اگر در جایی کسی بمیرد، خداوند همه‌ی اهالیِ آن‌جا را مسئول می‌داند. این سخن بدین معناست که عقب‌ماندگی مردم منطقه‌ای که به مرگ کسی می‌انجامد، مسئولیت فرد فردِ اهالی آن منطقه است: «وَ لو أَنَّ أَهلَ القُری آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ» «و اگر مردم قریه‌ها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‌گشودیم.» [اعراف، ۹۶] «القری» یعنی گروه‌های انسانی، چه به صورت قبیله، چه به صورت روستا و یا شهر. پس مؤمن به خدا مسئولیت‌های اجتماعی‌اش را برعهده می‌گیرد و ایمانش مستلزم توجه به جامعه است.

[…] ایمان ما با زندگی عادی ما کاملاً در پیوند است. فعالیت‌های اجتماعی ما از ایمان به خداوند ریشه می‌گیرد. این است ایمانِ درست، ایمان زنده، ایمان تپنده و غیر از این، ایمانِ مرده است، ایمان فاسد، ایمان خواب، و اینها اصلاً ایمان نیست.

***

متن کامل سخنرانی را می‌توانید در کتاب «برای زندگی»، که توسط مؤسسه فرهنگی-تحقیقاتی امام موسی صدر چاپ شده است ببینید.

گزیده‌ای از تفسیرهای امام موسی صدر، آیت‌ا… طالقانی و علامه طباطبایی بر سوره‌ی ماعون، در این آدرس آمده است (بهتر است نسخه قابل چاپ را دریافت و مطالعه کنید). فکر می‌کنم که مطالعه‌ی این متن بسیار مفید و الهام‌بخش است.

در پناه خدا.