🔸 «اگر فقط بتوانم این ترفیع را بگیرم… اگر این مقاله تکمیل شود… اگر بتوانم پسرم را در این مدرسه ثبتنام کنم … اگر بتوانم برای تعطیلات به این کشور بروم … اگر … »
صدها «اگر» از این «اگرها» دست در دست هم، همه زندگیمان را در ذهن و نگاهمان تعریف میکنند. کمکم توانمان را برای فکر کردن خارج از شبکهٔ ذهنبافتهٔ این «اگر»ها از دست میدهیم.
🔸«سوگند به بادهایی که ابرها و خاکها را پراکنده میکنند … سوگند به ابرهایی که باری گران از آب حمل میکنند … سوگند به کشتیهایی که از دل دریاها به آسانی روانند … سوگند به فرشتگانی که فرمان خدا را در امور جهان میان خود تقسیم میکنند…» (آیات ابتدایی سورهٔ ذاریات)
این سوگندهای سخت و پی در پی، ما را از شبکه محدود زندگیای که برای خود تصور کردهایم بیرون میکشند و به جهانی که از شدت آشنایی فراموش شده میبرند. جهانی حقیقی، زنده و پوینده، در دستان پروردگاری حاضر و حکیم.
🔸از خود که به درآیی و به این جهان نگاه کنی، فهم صدق آن «وعده» عجیب نیست (آیه ۵) جهان به سمت تحقق روان است. «دین»، نتیجه و میوه هر نیت و عمل، خواهد رسید (آیه ۶). بلکه «دین» هماکنون نیز «واقع» است؛ برای آنکه چشم بینا دارد، اعمال همین امروز به نتایجی در جان و زندگیمان بدل میشوند.
🔸 «آسمانی دارای راهها» (آیه ۷)؛ فرشتگان به امر پروردگار از آن فرود میآیند و اعمال به سوی خداوند بالا میرود، و «روزی» پروردگار از آن به سوی صاحبان عمل نازل میشود (آیه ۲۲).
کدام روزی؟ «آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟…»
فرشتگان پروردگارمان، از آسمان صاحب راهها، هر روز بر ما وارد میشوند؛ اینک باید در آنچه پیش آوردهایم نگریست، و دید که آیا نصیبمان از روزی پروردگار جهان «فرزندی صاحب دانش» است یا «سنگ و گِل».
پینوشت
عنوان این یادداشت، برگرفته از اشعار زیر از مثنوی معنوی است:
این جهان پر آفتاب و نور ماه
او بهشته سر فرو برده به چاه
که اگر حق است پس کو روشنی
سر ز چَه بردار و بنگر ای دَنی
جمله عالم شرق و غرب آن نور یافت
تا تو در چاهی نخواهد بر تو تافت