🔸سورهٔ یوسف(ع)، آیهٔ ۲۴: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ
و در حقیقت [آن زن] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او میکرد. چنین [کردیم] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.
🔸یوسف(ع) برای مقابله با پیشنهاد گناهآلودی که به او شده بود، به «برهان» پروردگارش تکیه کرد.
این برهان، چیزی صرفاً مربوط به همان لحظه نبود (برخلاف بعضی داستانهایی مبتنی بر دروغ و خرافاتی که در این مورد ساخته شده است). شاید برهانی که یوسف(ع) به آن تکیه داشت، چیزی از جنس «نعمتی» بود که بعدها یوسف(ع) در در زندان در گفتگو با همبندانش از آن سخن گفت:
آیات ۳۸ و ۳۹: و آیین پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی نمودهام. برای ما سزاوار نیست که چیزی را شریک خدا کنیم. این از عنایت خدا بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند. * ای دو رفیق زندانیم، آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟
یوسف(ع) این هدایت خداوندی را نعمتی از جانب خدا میداند که باید آن را سپاس گزارد؛ هدایتی که خداوند از طریق پدرانش او را از آن بهرهمند کرده است. جوهر اصلی این هدایت، خروج از پراکندگی در پرستش، و یکی کردن وجود خویشتن در پرستش و درخواست همهٔ خواستههای خود از پروردگاری یگانه است.
🔸 یوسف(ع) در سخن خود با همبندانش، نعمت آیین پاک پدران خود را چیزی نمیداند که فقط به او روزی شده، بلکه میگوید که خدا این نعمت را به مردم نیز داده، اما بیشتر مردم این نعمت را سپاس نمیگزارند.
طبق این گفتهٔ یوسف(ع)، آن «برهان» اکنون با ماست، اگر دیدهای برای دیدن آن داشته باشیم. اگر خودمان را به عنوان یک «مسلمان» به جا بیاوریم، و نعمتی را که از جانب پروردگارمان و به دست رسول و پیشوایان پس از او و پدرانمان که بر آیینی پاک زیستند به دست ما رسیده بشناسیم، سرمایهای گرانقدر برای مقاومت در برابر هر نوع گناه (در معنای گستردهٔ آن) خواهیم داشت.
🔸 در آیهٔ آخر سورهٔ حج میخوانیم:
و در راه خدا چنانکه حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید، اوست که شما را برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است. آیین پدرتان ابراهیم [نیز چنین بوده است] او بود که قبلاً شما را مسلمان نامید، و در این [قرآن نیز همین مطلب آمده است] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را برپا دارید و زکات بدهید و به پناه خدا روید. او مولای شماست؛ چه نیکو مولایی و چه نیکو یاوری.
خدا ما را برگزیده، و «پدر»مان ابراهیم که راه تسلیم در برابر حق – و سر فرو نیاوردن جلوی بتهای باطل – را هموار کرده، این آیین را برای ما پسندیده است. حاصل فهم این موضوع، درک ارزشمندی خود است. و آنکه ارزش خود را دریابد، به راحتی تن به خطا نمیدهد.
🔸 خطا مفهومی گسترده دارد، و وقتی به مقاومت در مقابل خطا فکر میکنیم باید انواع خطاها را در نظر بگیریم. تسلیم شدن به هوس هم ممکن است آنجا که پای خوردن یا میل جنسی در کار است رخ دهد، هم در کسب درآمد، هم در قضاوت و هم در حکومت، و هم در مسئول دانستن خود در مقابل خطاهایی که در جامعه رخ میدهد.
همهٔ این خطاها یکسان نیستند؛ بعضی از خطاها مادر خطاهای دیگرند. مثلاً بیعدالتی در قضاوت یا حکومت، گناهی است که از آن گناهان بسیاری زاده میشود و در جامعه رواج مییابد. یا «بیتفاوتی» نسبت به ستم، مروج ستم و دیگر گناهان است.
باید تلاش کنیم که گسترهٔ وسیع خطاها را در نظر بگیریم، و ببینیم که حقیر شمردن خود، و به جا نیاوردن رابطهٔ خود و پروردگار (و رسول و پیشوایان و پدرانمان)، چقدر ما را مستعد لغزش میکند.
🔸 در مقابل انواع خطاها، بسیار احتیاج داریم به دیدهای که از تصورهای سادهای که از «خود»مان ساختهایم در گذرد، و به این بنگرد که همتمان به کدام سو است، به این که برگزیدهٔ چه کسی هستیم، و به اینکه پروردگارمان ما را برای چه مقصدی میخواهد.
این یک «برهان» بسیار مهم پروردگارمان است؛ برهانی که برای ما دیدنی است، اگر دیده بگشاییم.