پرستیدن عالمان دین؟! (تأملی در آیۀ 79 سورۀ آل‌عمران)

🔸 آیۀ 79 سورۀ آل‌عمران چنین آغاز می‌شود: «ما کان لبشرٍ ان …». بنا به تفسیر المیزان، این جمله را چنین می‌توان معنا کرد: «هیچ کسی از بشر را نسزد که …».
ادامۀ آیه این است: «… که خداوند به او کتاب و داوری و نبوت را دهد». چنان‌که المیزان گفته، این توضیحی اضافه است و قضیه را به انبیاء، به خصوص عیسی(ع)، که مسیحیان زمان پیامبر(ص) ادعای الوهیت او را داشتند مرتبط می‌کند. ولی بدون این توضیح نیز جمله کامل و درست است: «هیچ بشری را نسزد که به مردم بگوید بندگان من باشید نه خداوند.»(1)در مورد خاص حضرت عیسی(ع)، آیات 117 تا 119 سورۀ مائده را نیز ببینید.

در عین حال، این آیه بیانگر این نیز هست که آن کسی که کتاب و حکم و نبوت را دریافت کرده، چشمش به حقیقتی باز شده که هرگز «نمی‌تواند» چنین درخواستی از مردم داشته باشد.

🔸 بنا به این آیه و آیۀ بعد، نبی هرگز دیگران را به «پرستش» خود یا هر چیزی جز خدا فرا نمی‌خواند، بلکه سخن او این است: از آن روی که کتاب آسمانی را به مردم می‌آموزید و نیز بدین سبب که معارف و احکام آن را فرا می‌گیرید، مردانی الهی باشید و در عبادت و بندگی او سخت بکوشید(2)ترجمه بر اساس تفسیر المیزان.

روی سخن این آیه هم به کسانی است که کتاب را به مردم می‌آموزند، و هم به کسانی که آن را یاد می‌گیرند. آیه از هر دو گروه می‌خواهد که «ربانی» باشند، یعنی کسانی که همۀ همت خود را برآوردن رضای رب‌شان قرار داده‌اند. گروهی که کتاب را به مردم می‌آموزند جداگانه و در ابتدا یاد شده‌اند، شاید از آن رو که هر چند همه باید «ربانی» باشند، اما برای این افراد این موضوع خیلی حیاتی‌تر است. آنان که میراث‌داران انبیاء به شمار می‌روند، باید در بیان و عمل مردم را به سوی پروردگارشان راه بنمایند، و به هیچ شکلی به پرستش چیزی جز خداوند دعوت نکنند.

شایسته است که این سخن امام علی(ع) را نیز در اینجا یادآوری کنیم:

مردم سه دسته‌اند: دانایی خداشناس (3)متن عربی: عالم ربانی، آموزنده‌ای که در راه رستگاری کوشاست، و باقی همه فرومایگانی همچون پشه‌های سرگردان در هوا که در پی هر صدایی روند و با هر باد به سویی می‌گرایند(4)نهج‌البلاغه، حکمت 147.

🔸 آیا ممکن است عالم دین مردم را به پرستش خود دعوت کند؟

در آیۀ 31 سورۀ توبه، دربارۀ گروهی از اهل کتاب چنین می‌خوانیم:

اتَّخَذوا أَحبارَهُم وَرُهبانَهُم أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ وَالمَسيحَ ابنَ مَريَمَ وَما أُمِروا إِلّا لِيَعبُدوا إِلٰهًا واحِدًا ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۚ سُبحانَهُ عَمّا يُشرِكونَ
اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه [با وی‌] شریک می‌گردانند.

بنا به این آیه، بحث فقط بر سرِ به الوهیت گرفتن عیسی(ع) نیست، بلکه خدا به آنان از این نیز ایراد می‌گیرد که چرا دانشمندان دینی خود را به الوهیت گرفته بودند. اما معنی این سخن چیست؟ آیا آن عالمان به صراحت به آنان می‌گفتند که عبادت خدا را رها کنید، و ما را عبادت کنید؟

از امام صادق(ع) دربارۀ این آیه چنین نقل شده است:

به خدا سوگند آن علما و راهبان آنان را به عبادت خود فرا نخواندند. اگر ايشان را به عبادت خود دعوت مى‌كردند قطعاً مردم دعوتشان را نمى‌پذيرفتند؛ بلكه حرامى را براى آنان حلال كردند و حلالى را حرام، و بدين ترتيب، به نحوی که درک نمی‌کردند علما و راهبان خود را عبادت و بندگى كردند(5)میزان‌الحکمه، ج7، ص20.

امام صادق(ع)، به الوهیت گرفتن علما و راهبان را تبعیت کردن از آنان دانسته‌اند، نه عبادت کردن‌های ظاهری. در واقع عبادت‌های ظاهری به هیچ وجه تعیین‌کنندۀ این نیست که «خدا»ی ما چه کسی است؛ آنچه تعیین‌کننده است این است که در انتخاب‌های زندگی، خواستۀ چه کسی را ملاک قرار می‌دهیم و چه کسی را جستجو می‌کنیم.

وقتی امام می‌گویند «حرامی را حلال کردند و حلالی را حرام»، یعنی این علما و راهبان خواسته‌های خداوند را تغییر دادند. آنچه خداوند برای مردم پسندیده بود را ناپسندِ خدا جلوه دادند، یا آنچه ناپسندِ خدا بود را پسندیده در نزد او جلوه دادند. به این ترتیب «شریعت» (شیوۀ زندگی) دیگری بنا کردند، و مردم با پیروی این شریعت، بناکنندگان آن شریعت را «پرستش» کردند.

در مورد این آیه این سخن از امام باقر(ع) نیز حائز توجه است:

به خدا سوگند که برای ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه از ایشان در معصیت خدا اطاعت کردند(6)ترجمۀ الحیاة، ج2، ص654.

🔸 خداوند چرا این مردم را نکوهش می‌کند؟ آنان می‌توانند این عذر را بیاورند که اصلاً ما حلال و حرام را از همین علما یاد گرفته‌ایم، آخر چطور می‌توانیم بفهمیم که آنان حلال و حرام را تغییر داده‌اند؟! یا آنان خود به ما گفته‌اند که چه چیزی تبعیت خدا است و چه چیزی معصیت او، چگونه از ما انتظار دارید که بفهمیم چیزی که ما را به آن فرا می‌خوانند معصیت خدا است؟

خداوند، به دلایل مختلفی می‌تواند بر این مردم حجت بیاورد(7)خوب است خودتان به بعضی دلایل ممکن فکر کنید.، ولی یکی از راه‌های مهم قرآن، حجت آوردن به رفتارهایی از عالمان و راهبان از که قبیح بودن آنها واضح است. در آیۀ 34 سورۀ توبه چنین می‌خوانیم:

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا می‌خورند، و [آنان را] از راه خدا باز می‌دارند، و کسانی که زر و سیم را گنجینه می‌کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی‌کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده.

خوردن اموال مردم، چیزی نیست که مردم عادی متوجه ستم بودن آن نشوند. این فهم، بر مردم حجت است، و به این خاطر باید از علما بازخواست کنند و دیگر سخنان آنان را حجت ندانند. این امری کاملاً طبیعی و عقلانی است. اگر مردم رفتاری متفاوت داشتند، یعنی چنین عالمانی را محترم داشتند و به سخنان آنان گوش دادند، دلیل این رفتار را باید در منافع و مسائل اخلاقی و روانی آن مردم جستجو کرد.

اینکه چنین عالمانی می‌توانند در جامعه با خیال راحت در مقام خود بمانند و شریعت خدا را تحریف کنند، حاصل معصیت مردم است. اگر ایشان پرستندگانی نمی‌یافتند هرگز نمی‌توانستند این چنین خدایی کنند!

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 در مورد خاص حضرت عیسی(ع)، آیات 117 تا 119 سورۀ مائده را نیز ببینید.
2 ترجمه بر اساس تفسیر المیزان
3 متن عربی: عالم ربانی
4 نهج‌البلاغه، حکمت 147
5 میزان‌الحکمه، ج7، ص20
6 ترجمۀ الحیاة، ج2، ص654
7 خوب است خودتان به بعضی دلایل ممکن فکر کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *