🔸 اغلب ما عادت داریم وقتی به «باز داشتن نفس از هوی» (نازعات، 40) فکر میکنیم، هوای نفسهای فردی و ساده را تداعی کنیم؛ به خصوص زیادهروی در خوردن و غلبۀ شهوت.
🔸 چنین مصداقهایی از هوای نفس مهم هستند، اما زمینۀ سخن در سورۀ نازعات را نباید فراموش کرد. در آیاتی قبل از آیۀ 40، صحبت از طغیان فرعون است، و صحبت از کسانی که حول او جمع شدند و به ندای او گوش فرا دادند که میگفت: «من رب اعلای شما هستم.»
🔸 در سخنی از پیامبر(ص) چنین آمده که «ساعتی عدالت، بهتر از شصتسال عبادت است كه شبش به عبادت و روزش بهروزهداری بگذرد، و يک ساعت بیعدالتی در حکومت نزد خدا بدتر از شصتسال گناه است.»
اغلب فراموش میکنیم که روی آوردن به بیعدالتی، یکی از بزرگترین مصداقهای پیگیری هوای نفس است.
🔸 فرعون به تنهایی نمیتوانست کاری از پیش ببرد اگر هوادارانی نمییافت (در آیۀ 23 به وجود این هواداران اشاره شده).
روی آوردن این هواداران به «طاغوت» نیز بر اساس پیگیری هوای نفس صورت میگیرد. همراه شدن با ظالم و تأیید ستم او، و دم بر نیاوردن در مخالفت با او، یکی از مهمترین عواملی است که هستی ما را دگرگون میکند.
در آیه 257 سورۀ بقره میخوانیم: «كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.»
در روایتی از امام صادق(ع)، بر این تصریح شده که اشارۀ این آیه به کافران مصطلح نیست، چرا که آیه به این اشاره دارد که این افراد از روشنایی به سمت نور میروند. گویی در ابتدا بر نور ایمان بودهاند، ولی پیروی طاغوت ایشان را به سمت تاریکی میبرد.
🔸 پس بسیار باید از این بیم داشت که آن زمانی که در مقابل پروردگارمان ایستاده باشیم، طوق شرک به طاغوت برگردنمان باشد، و زندگی خود را در بندگی فرعونصفتان به سر برده باشیم.
🔸 به این باید فکر کنیم که چرا علیرغم صراحت قرآن در بسیاری از موارد (از جمله در همین سورۀ نازعات)، «گناهان اجتماعی» را که نزد خدا بسیار مهم هستند به راحتی تداعی نمیکنیم.
چه روند تربیتی و اجتماعی، و چه انتخابهای شخصی چنین عادتی را در ما ایجاد کرده است؟