برشهایی از مقالهی «چرا رشد نمیتواند سبز باشد؟»، منتشر شده در وبسایت «میدان»
? هشدار دربارهی فروپاشیِ زیستمحیطی همهجا به گوش میرسد. طیِ چند سالِ گذشته، روزنامههای بزرگی چون گاردین (Guardian)و نیویورکتایمز (New York Times) مطالبِ اخطاردهندهای راجعبه تخلیهی خاک، جنگلزدایی، افتِ ذخایرِ ماهی و کاهشِ جمعیتِ حشرات منتشر کردهاند. عاملِ ایجادِ این بحرانها رشدِ اقتصادیِ جهانی و به تبعِ آن بالارفتنِ مصرف است […] .
?بسیاری از سیاستگذاران، این هشدارها را با تلاش در جهتِ برقرار نمودنِ آنچه از آن به عنوانِ «رشدِ سبز»(Green Growth) نام میبرند، پاسخ دادهاند. ایشان ادعا میکنند که تنها با سرمایهگذاری در فنآوریهای کارآمدتر و معرفیِ ارزشهای درست میتوانیم در عینِ پیشرفت، اثرمان را بر جهانِ طبیعی (که هماکنون نیز در سطحِ ناپایدار است) کاهش دهیم.
?به نظر میرسد این روش راهحلی شستهورفته، برای مشکلِ فاجعهبار باشد. تنها یک مانع وجود دارد: شواهدِ اخیر نشان میدهد «رشدِ سبز» نه تنها نوشدارویی که همه میپنداشتند نیست بلکه درواقع حتی غیرممکن است.
?عبارتِ «رشدِ سبز» برای اولین بار در کنفرانسی که سازمان ملل راجع به توسعهی پایدار در سال ۲۰۱۲ در ریودوژانیرو برگزار نمود، بر سر زبانها افتاد. پیش از فرارسیدنِ کنفرانس، بانکِ جهانی، سازمانِ همکاری و توسعهی اقتصادی، و برنامهی محیطِ زیستِ سازمانملل همگی گزارشاتی در جهتِ ترویجِ رشدِ سبز ارائه کردند. امروز رشدِ سبز یکی از ستونهای اساسیِ اهدافِ توسعهی پایدارِ سازمانملل است.
?اما به نظر میرسد که وعدهی رشدِ سبز بهجای اینکه مبتنی بر شواهد باشد، بر پندارِ آرزومندانه استوار بودهاست. […] نتایجِ همهی مطالعات یکی است. دانشمندان رفتهرفته به این نتیجه میرسند که برای بهرهبرداری به طورِ مؤثر هم محدودیتهای فیزیکی هست. ما مطمئناً خواهیم توانست شیوهی مؤثرتری در تولیدِ اتومبیل، گوشیِ موبایلِ آیفون و آسمانخراش به کار بندیم، اما نمیتوانیم آنها از هیچ بسازیم!
?همانطور که دانیل اونیل (Daniel O’neill)، اقتصاددان، اخیراً پیشنهاد داده؛ تنها شانسِ بشریت برای جلوگیری از فروپاشیِ زیستمحیطی، در اِعمالِ محدودیتِ سنگین برای بهرهبرداری از منابع است. تنها با محدودیتهایی، که توسطِ دولتها و یا معاهداتِ بینالمللی اعمال شوند، میتوان اطمینان حاصلکرد که بشر از خاک و آب بیش از ظرفیتِ بازسازیشان، بهرهبرداری نکند. همچنین میتوانیم استفاده از «تولید ناخالصِ داخلی»[1] را به عنوانِ شاخصِ موفقیتِ اقتصادی کنار بگذاریم و مقیاسِ متعادلتری چون «شاخصِ پیشرفتِ واقعی»[2] (GPI) را، که مواردی چون آلودگیِ هوا و تخریبِ منابعِ طبیعی در آن مؤثر است، به کاربریم. استفاده از GPI به ما کمک میکند تا با کمترین تأثیرِ منفی بر محیطزیست بیشترین پیامدِ مثبتِ اجتماعی را داشتهباشیم.
?[…] هیچ راهِ گریزی از نتیجهی آشکار نداریم. در نهایت، برگرداندنِ تمدن به درونِ مرزهای سیارهای مستلزمِ آن است که بشر خود را از بندِ رشدِ اقتصادی رها کند و این مهم از کشورهای ثروتمند آغاز شود. این موضوع ممکن است بیمناکتر از چیزی که واقعاً هست بهنظررسد. پایانِ رشد به معنیِ تعطیلکردنِ فعالیتهای اقتصادی نیست؛ تنها به این معنی است که سالِ آینده تولید و مصرفی بیشتر از امسال نخواهیمداشت. همچنین ممکن است به معنی کوچککردن بخشهای معینی که به طورِ خاص به محیطزیست آسیب میزنند و برای شکوفاییِ انسان غیرضروریاند باشد، بخشهایی چون تبلیغات، رفتوآمد به محلکار و محصولاتِ یکبارمصرف.
?اما پایانِ رشد به این معنا نیست که لزوماً ضربهای به استانداردهای زندگی واردمیشود. سیارهی زمین امکانِ تأمینِ همهی انسانها حتی بیش از نیازشان را دارد؛ مشکل اینجاست که منابع به طورِ یکنواخت توزیع نشده است. هماکنون ما میتوانیم تنها با به اشتراکگذاشتنِ عادلانهترِ آنچه داریم به جای غارتِ بیشترِ زمین، زندگیِ انسانها را بهبود بخشیم. پایانِ رشد شاید به معنای خدماتِ عمومیِ بهتر باشد. شاید به معنای حقوقِ پایه باشد. شاید به معنای کمکردنِ روزهای کاری باشد به صورتی که بتوان در عینِ استخدامِ تماموقت مقیاسِ تولید را کوچکتر کرد. سیاستهایی از این قبیل –و مثالهای بیشمارِ دیگر– نهتنها برای جانِ سالم به در بردن از قرنِ ۲۱، بلکه برای شکوفایی در آن نیز حیاتی هستند.
متن کامل مقاله را در این آدرس مطالعه کنید.
- پینوشت:
- Gross Domestic Product (GDP) تولیدِ ناخالصِ داخلی یکی از مقیاسهای اصلی برای سنجشِ پیشرفتِ اقتصادیِ یک کشور است که ارزشِ کلِ محصولاتِ نهاییِ تولیدشده (کالا و خدمات) توسطِ واحدهای اقتصادیِ مقیمِ یک کشور در بازهی زمانی معین را با استفاده از واحدِ پولِ جاری اندارهگیری میکند. ↑
- Genuine Progress Indicator (GPI) شاخص پیشرفت واقعی معیاریست که به عنوانِ معیارِ جایگزین یا مکملِ تولیدِ ناخالصِ داخلی، پیشنهاد شدهاست. محاسبهی GPI به گونهایاست که توجهِ بیشتری به رفاهِ عمومی یک کشور دارد، تنها بخشی از آن به اندازهی اقتصادِ کشور میپردازد که آنهم با در نظر گرفتن مواردی چون عواملِ محیطزیستی و اجتماعی است (مواردی که در تولیدِ ناخالصِ داخلی لحاظ نمیگردند.) با استفاده از GPI میتوان سنجید پیامدهای محیطزیستی و هزینههای اجتماعیِ تولیدِ اقتصادی و مصرفِ آن در یک کشور، بر سلامت و رفاهِ عمومی مردم مثبت است یا منفی. ↑