🍃 قطعهای از انجیل یوحنّا
عیسی که میدانست پدر همه چیز را بر دستان او سپرده است و از نزد خدا آمده و به سوی او میرود، از سر خوان برخاست و جامههای خویش از تن به در کرد و دستمالی برگرفت و بر کمر بست (1)جامه و وظیفهای مختص بردگان. پس آنگاه آب در لگن ریخت و آغاز به شستن پاهای شاگردان کرد و با دستمالی که بر کمر بسته بود، آنها را خشک ساخت.
[…] پس چون پاهای ایشان را بشست، جامههای خویش بر تن کرد و دگربار بر سر خوان نشست و ایشان را گفت: در مییابید با شما چه کردم؟ مرا استاد و خداوند میخوانید و نیکو میگویید، زیرا چنین هستم. پس اگر من که خداوند و استادم پاهای شما را شستم، شما نیز باید پاهای یکدگر را بشویید. چه این سرمشقی بود که بر شما بدادم تا شما نیز آنچنان کنید که من بهر شما کردم.
به راستی، به راستی شما را میگویم،
بنده نه از ارباب خویش بزرگتر است،
و فرستاده نه از او که وی را گسیل داشته است.
چون این را دانستید، نیکبخت شما اگر بدان عمل کنید.
[…] پس چون برون شد عیسی بگفت:
[…] شما را حکمی تازه (2)این حکم که پیش از آن در شریعت موسی وجود داشته است از آن روی «تازه» است که عیسی آن را به کمال میرساند و گویی وجه تمایز دوران جدید را تشکیل میدهد که با مرگ عیسی آغاز و آشکار میشود. میدهم:
یکدگر را دوست بدارید؛
همچنانکه من شما را دوست داشتهام،
یکدگر را دوست بدارید.
همگان شما را بدین شاگرد من خواهند شناخت
که به یکدگر محبت ورزید.
(عهد جدید، ترجمه پیروز سیّار، انجیل یوحنّا، ۳۵-۱۳:۴)