? یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین(ع) سه گروهاند:
دشمن نخست: کسانی که حسین(ع) و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز است، زیرا که جسم را کشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند.
دشمن دوم: کسانی که کوشیدند تا آثار حسین(ع) را پاک سازند. بنابراین نشانههای قبرش را از میان بردند و بقعهای را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند و یا مانند بنیعباس، حرم امام حسین(ع) را به آب بستند. اینان مانع عزاداری برای حسین(ع) شدند.
اینها گروه دوم از دشمنان حسین(ع) هستند، کسانی که میخواستند اسم حسین(ع) و یاد حسین(ع) فراموش شود و آرامگاه حسین(ع) و عزاداری بر حسین(ع) از میان رود.
خطر این گروه بیش از گروه اول است، اما در اجرای برنامههایشان، ناتوان ماندند، چنانکه این مسئله در تاریخ روشن شد. ما، امروز شاهد گسترش زمانی و مکانی عزاداریهای امام حسین(ع) هستیم.
گروه دوم از دشمنان امام حسین(ع)، پرخطرتر و ستمکارتر از گروه نخستاند، اما در کارشان ناکام ماندند. [با این حال] خطر اینها از گروه سوم کمتر است.
دشمن سوم: این گروه بر آن بودند تا چهرهی امام حسین(ع) را مخدوش کنند و واقعهی کربلا را در حد سالگردها و عزاداریها نگه دارند و آن را در گریه و اندوه و ناله منحصر کنند.
? ما بر حسین(ع) میگرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم. و بر آنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمیرسد. اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل، واقعهی کربلا را از مقطع زمانی خودش خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد. چنانکه میگوییم حسین وارث آدم(ع) و نوح(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) است و امام صادق(ع) و باقر(ع) و رضا(ع) میراثدار او هستند و هر کسی که با باطل میستیزد و همهی توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم میکند، میراثدار اوست.
? ما روایت این رخدادها را در ایام عاشورا میخوانیم. هدف چیست؟ میخواهیم عاشورا را در جایگاه درست تاریخی خود قرار دهیم، زیرا که این واقعه در سلسلهی حلقههای متصل به هم جای دارد. نبرد حق و باطل با حسین(ع) به اوج خود میرسد، اما این نبرد همچنان ادامه دارد.
دربارهی حسین(ع) میگفتند:
«خرج عن حده فقتل بسیف جده» (او از حد و حدود خود تجاوز کرد و با شمشیر جدش کشته شد.)
این حکمی بود که در محکمه برای امام حسین(ع) صادر کردند. میگفتند: چرا عصیان میکنی؟ چرا نمیگذاری مردم شادمان باشند؟ چرا نمیگذاری مردم نماز بگزارند و روزه بگیرند؟ حج بر جای آورند و زکات بپردازند؟ ای حسین! چرا این کار را میکنی؟ از این همه نبرد و درگیری چه میجویی؟
? واقعهی کربلا، نبردی منفک و پدیدهای یگانه در تاریخ انسان نیست، البته حلقهای ویژه است و همچنان که این حلقه با گذشته پیوند دارد، با آینده نیز در پیوند است.
ما با این یادکردها و عزاداریها و برپایی مجالس سوگ، میکوشیم تا این واقعه را همچون رویدادی تازه تجربه کنیم.
به سخنان امام حسین(ع) گوش فرا میدهیم:
«ألا ترون أن الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه» (آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود و از باطل دوری نمیشود؟)
این سخن در گوش عزاداران طنین میافکند و انسان را وا میدارد تا هوشیار باشد که امروز چه باید بکند؟
وقتی که انسان معاصر درمییابد که نبرد امام حسین(ع) با گذشته و آینده پیوند دارد، درنگ میکند و در برابر دو جبهه میایستد تا صف خود را انتخاب کند.
? قسمتهای بیشتری از این سخنرانی را اینجا بخوانید: http://ayat.ir/ELDaZ
? مطالب دیگری در مورد واقعهی کربلا را در این آدرس ببینید: http://ayat.ir/n6uRF