از پیامبر(ص) و پیشوایان سخنی به این مضمون نقل شده که «هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند، برای خود جایگاهی در آتش مهیا کرده است.»
شاید در بحثهای دراز دامنی که در مورد معنا و مصادیق «تفسیر به رأی» در گرفته باشد، یک معنای واضح آن کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد: اینکه شخص یا گروهی قرآن را برای رسیدن به منافع خود تفسیر کنند، بدون توجه به معنای عقلانی آن در زمینهٔ متن قرآن.
چنین «تفسیر»ی لازم نیست که تفسیر به معنای کلاسیک آن باشد. همینکه صاحب قدرت آیهای از قرآن را در سخنان خود استفاده کند و مقصودش رسیدن به مقصودی ستمگرانه باشد، وارد وادی تفسیر به رأی شده است. این «صاحب قدرت» میتواند رئیس حکومت، رئیس یک اداره، یا یک پدر یا مادر باشد.
معاویه وقتی که میخواست با حکومت علی(ع) مخالفت کند، خود را (بدون هیچ دلیلی) «ولی» خون عثمان معرفی کرد، و این آیه را خواند که: «و هر کس به ستم کشته شود، برای ولیّ او سلطهای بر قاتل قرار دادهایم» (اسراء، ۳۳). این طور نبود که او نداند معنای «ولی» چیست، یا نداند که این در مورد قصاص شخص قاتل است و نمیتوان از آن به عنوان بهانهای برای جنگ استفاده کرد. (ادامهٔ آیه هم جالب است: «پس نباید در کشتن زیاده روی کند و چند تن را در برابر یک نفر بکشد یا کسی را جز قاتل به قتل رساند.»)
اما معاویه چنین آیاتی از قرآن را رمزی بین خود و یارانش قرار داد. یاران معاویه، که در نظرشان حفظ حکومت معاویه از هر چیز واجبتر بود، از این آیه از قرآن به عنوان یک «شعار» استفاده میکردند. از قضا در آن جامعه قرآن مقبولیت داشت و باید شعار را از قرآن میگرفتند. اگر در روزگار جاهلی بودند، آنان به شعارهای جاهلی یا بتهای مقدس متمسک میشدند. در استفادهٔ معاویه از قرآن، متن قرآن هیچ اهمیتی ندارد. مهم این است که عدهای که هدف مشخصی دارند (در اینجا: حفظ حکومت اموی) حول چیزی «مقدس» گرد آیند.
همین روند در زمان یزید و رو در رویی با امام حسین(ع) هم وجود داشت. آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) به صورت گزینشی و برای تقویت حکومت یزید استفاده میشد. اما همه میدانستند که یزید و یارانش علاقهای به قرآن یا سنت رسول(ص) ندارند. آنان چیزی به ظاهر «مقدس» میخواستند که افراد را حول آن گرد آورند، و مخالفت با حکومت خود را مخالفت با آن امر «مقدس» جلوه دهند.
این نوع «تفسیر به رأی» توسط حاکمان جائر احتمالاً مهمترین مصداق تفسیر به رأی است؛ چرا که گستردگی اثرگذاری آن در اندیشه و عمل بسیار بالاست. سخنی از رسول خدا(ص) به این مضمون را نیز به یاد میآورم که «زمانی که بدعتها در امت من آشکار شود، بر عالم است که علم خود را آشکار کند؛ از رحمت خدا دور باد هر آن کس که چنین نکند!» در گسترش چنین استفادههایی از قرآن، آگاهانِ ساکت نقش مهمی دارند. آنان که میبینند حاکمی چون معاویه صرفاً به خاطر ماندن بر سر قدرت از آیات قرآن بهره میگیرد، اما بر او نمیآشوبند و حقیقت قرآن را بیان نمیکنند.
آنانی که دانش بیشتری دارند، طبیعتاً در این زمینه مسئولیت بیشتری هم دارند. اما قرآن خود زبانی گویا دارد؛ بنابراین هر کس که حداقل سواد خواندن را داشته باشد، به راحتی متوجه مغرضانه بودن بعضی استفادهها از قرآن میشود. امروزه همهٔ ما جزو آگاهان هستیم، و اگر کسی از قرآن برای تقویت قدرت جائرانه بهره برد، همه باید به مدد قرآن بر او بشوریم.