سورهٔ اسراء: أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿٧٨﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾
🔸 پیامبر خدا(ص) با امید تحقق وعدهٔ خدا و دستیابی به «جایگاهی مورد ستایش» (مورد ستایش خدا، فرشتگان و مردم) به «تهجد» فراخوانده میشود؛ تحقق چه صفاتی در پیامبر(ص) او را شایستهٔ این جایگاه میکند؟ در این حال، خدا و فرشتگان و مردم چه چیز در او میبینند که او را میستایند؟
🔸 در روایات، مقام «ستوده» مقام شفاعت دانسته شده است. شفاعت چیزی از جنس «پارتیبازی» نیست، بلکه امتداد روالی معقول است که در همین دنیا نیز وجود داشته است؛ اینکه کسی بتواند بر هستی و زندگی کسی دیگر تأثیری نیک بگذارد و موجب کاسته شدن از بدیهای او شود. یک مصداق مهم این روال در این دنیا، کار عالمان به حق است. از همین روست که عالم نیز در قیامت صاحب شفاعت دانسته شده است؛ مقام شفاعت مختص پیامبر(ص) و ائمه نیست.
🔸 در این تصویر از مقام «ستوده» یک صفت رسول(ص) که همگان را به ستایش وامیدارد برجسته میشود: تلاش بیکران او برای رساندن رحمت به همهٔ آدمیان. تهجد رسول(ص) او را از رحمت به مخلوقات جدا نمیکند. او با خدایی که در ذهن بافته در دل شب خلوت نمیکند؛ بلکه با «رب العالمین» (پرورشدهندهٔ همهٔ مخلوقات) خلوت میکند، و میکوشد تا اوهام و کژبینیها و بدخواهیها را از خود بزداید، و رحمت و دانش خود برای هدایت را به کمال برساند،. او چنین دعایی در حق خود را به درگاه پروردگار خود میبرد.
🔸 اگر این را بپذیریم، جا دارد به این فکر کنیم که عبادتهای ما تا چه حد مایهٔ رحمتی برای خلق هستند؟ آیا این عبادتها هستیمان را به نحوی دگرگون میکنند که مردم از شر ما در امان بمانند و به خیرمان امید داشته باشند؟ آیا به ما دانش و بینش جدیدی میبخشند که به مدد آن خودمان هدایت شویم و دیگران را نیز مدد کنیم؟ اصلاً آیا عبادت موجب تحولی در «خود» ما میشود؟ تحولی که شاهدش در زندگی و روابط روشن و آشکار باشد؟