پس شکیبایی پیشه کن، که وعدهٔ خدا حق است و برای گناهت آمرزش بخواه و شامگاهان و بامدادان سپاسگزارانه پروردگارت را تسبیح گوی.
🔸 مخاطب این سخن، رسول خدا(ص) است. اما در ما نیز طلبی هست برای اینکه مخاطب این گفتهٔ خداوند قرار بگیریم. برای اینکه این طلب محقق شود، چارهای جز این نیست که چشمانداز و آرزویمان به چشمانداز و آرزوی رسول نزدیک شود، و تلاشمان را برای رسیدن به آن آرزو به کار گیریم. چارهای نیست جز اینکه جزو آن مؤمنینی شویم که در آیهٔ ۵۱ در کنار رسولان خدا یاد شدهاند:
قطعاً ما فرستادگان خود و کسانی را که گرویدهاند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان برپای میایستند یاری میکنیم …
🔸 خدا برای رسولان و مؤمنینی که با ایشان – در هر زمان – همراه میشوند، «وعده»ای قرار داده، وعدهٔ «یاری». این زیباست که خدا به جای تأکید بر اعطای مقصود نهایی، به «یاری» خود اشاره میکند؛ او رسولان و مؤمنان را به خویشتن توجه میدهد، آن زمانی که در کنار ایشان در زندگی، و در قیامت و جایگاه بر پا ایستادن گواهان، ایستاده است.
مقصد و مقصود، با تمام جزئیات روشن نیست، و مؤمن انتظار میبرد که در همراهی پرودگار خود و با بهرهمند از یاری او، ببیند که «چه چیز از روشنی دیدگان برای او پنهان شده است»(1)سورهٔ سجده، آیهٔ ۱۷ .
این «روشنی چشم» فقط اخروی نیست؛ برای رسول و مؤمنان برپایی «مدینه»، یا مهیا شدن شرایط برای گسترش دین، نیز «روشنی دیده» و نعمتهایی حاصل یاری پروردگار هستند.
🔸 «صبر»، به معنی یک تحمل ساده نیست، بلکه پایمردی بر مسیر حق است. مؤمنی که وعدهٔ یاری خدا را دارد، به «صبر» و پایمردی بر مسیری فراخوانده میشود که در آن، همراهی خدا را درک میکند. اما، او چرا احتیاج به «استغفار»، احتیاج به «تسبیح به ستایش» پروردگار خود دارد؟
🔸 مؤمن، در تلاش خود در این دنیا، به سرعت میفهمد که روبهروی پروردگاری که «اگر بخوانیاش پاسخ میدهد»، تنها چیزی که موجب محرومیت است «خود»بزرگبینی و نخواستن است (همین سوره، آیهٔ ۶۰). میفهمد که اعمالی که انجام داده، و گناهی که اکنون «خودی» و درونی شده، مانعی برای پاسخ گفتن تمام و کمال به دعوت پروردگارش شده. میداند که پاک شدن این «خود» نیز کار پروردگار است، پس صبح و شام پاکی را از پروردگارش میطلبد، چرا که میداند تحقق آرزوهای بزرگی که برای خود و دیگران دارد، و پاک شدن جهادش، در گرو پاکی«خود» است.
🔸 نگریستن به پروردگار پاک، اذعان به زیبایی او و صفات و اعمالش، و «ستایش» او، شاید مهمترین راه برای پاک شدن «خود» باشد. مؤمن در «تسبیح به ستایش» پروردگارش، از همان آلودگیهایی رها میشود که مانع تحقق نیکیها شده. جهادگرِ رها شده از آلودگی «خود» از طریق ستایش، نه تنها «روشنی دیدگان» خود را در یاری پروردگارش و دیدار «صبح و شام» او مییابد، بلکه موجب روشن شدن دیدگان بسیاری دیگر میشود. او بزرگترین اثرها را در عالم میگذارد.
🔸 نگریستن در ستایش مجاهدان، شاید راهی بگشاید برای ورود به این «بهشت». در دعای «عشرات» که از امام حسین(ع) نقل شده است میخوانیم:
خداوندا! ستایش از آن توست، ستایشی همیشگی به جاودانی تو […] و ستایش از آن توست، ستایشی که جز خشنودی تو پاداشی برای گویندهاش ندارد. ستایش از آن توست بر بردباری پس از داناییات، و ستایش از آن توست بر گذشت پس از تواناییات، و ستایش از آن توست ای برانگیزندهٔ ستایش، و ستایش از آن توست ای وارث ستایش، و ستایش از آن توست ای پدیدآورندهی ستایش، و ستایش از آن توست ای نهایت ستایش، و ستایش از آن توست ای خریدار ستایش … و ستایش از آن توست ای پاسخدهندهٔ دعاها، ای بـزرگْ برکت، ای برونآورندهی روشنایی از تاریـکیها و ای برونآورندهٔ فروماندگان در تاریکی به سوی روشنایی.
پینوشت
↑1 | سورهٔ سجده، آیهٔ ۱۷ |
---|