معرفی متنی تاریخی از مارتین لوترکینگ

در دهه‌ی 60 میلادی، تلاش سیاهپوستان آمریکا برای احقاق حقوق مدنی خود بالا گرفته بود. بسیاری از سفیدپوستان نیز با جنبش‌های سیاهان ابراز همدلی و همراهی می‌کردند، اما طیف وسیعی از ایشان معتقد به راه‌حل‌های تدریجی و در قالب قانون‌های موجود بودند، و حتی راه‌های صلح‌آمیزی مثل تحصن، راه‌پیمایی یا نافرمانی مدنی را نمی‌پسندیدند.

در سال 1963، عده‌ای از روحانیون مسیحی و یهودی، بیانه‌ای اعتراض‌آمیز نسبت به راه‌پیمایی‌هایی که «مارتین لوترکینگ» رهبری می‌کرد در روزنامه‌ای منتشر کردند. آنها در این بیانیه راهپیمایی‌های وی را «بی‌خردانه»، «بی‌موقع» و «افراطی» خوانده بودند.

در آن هنگام، مارتین لوترکینگ، به اتهام رهبری راه‌پیمایی علیه جداسازی نژادی در زندان انفرادی به سر می‌برد. روزنامه‌ی حاوی بیانیه به دست او رسید، و او نگارش نامه‌ای را در پاسخ به نویسندگان بیانیه، روی حاشیه همان روزنامه آغاز کرد. نتیجه، نامه‌ای بود که به نوعی یکی از مهم‌ترین بیانیه‌های جنبش‌های مدنی معاصر است.

شما می‌توانید گزیده‌ای از این نامه را در این آدرس مطالعه کنید: http://ayat.ir/5G71o

بخش‌های کوتاهی از این نامه در ادامه آورده شده است.


?من باید اقرار کنم که از کلمه ”تنش“ هراسی ندارم. من به‌شدت مخالف تنش‌های خشونت‌آمیز بوده‌ام، ولی گونه‌ای تنش مسالمت‌آمیز و سازنده نیز هست که برای رشد لازم است، همان‌گونه که سقراط ضرورت ایجاد تنش را در ذهن احساس کرد تا انسان‌ها بتوانند از اسارت افسانه‌ها و حقایق آغشته به دروغ رها شوند و به قلمروهای آزاد، بی‌قید و بند تجزیه و تحلیل خلاق و ارزیابی‌های حقیقی برسند.

?اکنون سال‌هاست که می‌شنویم «صبر داشته باشید!» آوای این واژه برای گوش‌های هر سیاهی به نحوی آزاردهنده آشناست و این ”صبر کن“ تقریباً همیشه مفهومش ”هرگز“ بوده است. ما به همراه یکی از حقوقدانان برجسته‌مان باید این نکته را یادآور شویم که ”عدالتی که بسیار به تأخیر افتاده، عدالتی است انکار شده.“

?برادران مسیحی و یهودی‌ام! باید نزدتان صادقانه به دو چیز اقرار کنم: در ابتدا باید اعتراف کنم که در چند سال گذشته از سفیدپوستان میانه‌رو، به‌طور جد ناامید شده‌ام. من تقریباً به این نتیجه تأسف‌بار رسیده‌ام که مانع اساسی سیاهان در راه رسیدن به آزادی، شورای شهروندان سفیدپوست یا سازمان سری ضد سیاهپوستان امریکا نیست، بلکه سفیدپوست میانه‌رو است که بیشتر به اجرای دستورات علاقه‌مند است تا به عدالت. کسی که صلحی منفی را در غیاب تنش، به صلحی مثبت در حضور عدالت ترجیح می‌دهد.

?در اظهاراتتان مدعی بودید که فعالیت‌های ما، هر چند مسالمت‌‌آمیز، باید محکوم شود، چون خشونت را تسریع می‌کند، ولی آیا این ادعایی منطقی است؟ آیا این شبیه محکوم‌کردن انسانی نیست که مورد راهزنی واقع شده است، چون مالکیت او بر دارایی‌اش، عمل شرارت‌بار راهزنی را تسریع کرده است؟

? گرچه در ابتدا از اینکه جزو تندروها دسته‌بندی می‌شدم، احساس ناامیدی می‌کردم، ولی وقتی باز هم درباره این موضوع فکر کردم، به‌تدریج از این برچسب احساس رضایت کردم. آیا عیسی(ع) یک افراط گر در عشق نبود؟ آنجا که می‌گوید: ”دشمنانتان را دوست بدارید. آنانی را که دشنامتان می‌دهند، به مبارکی بخوانید. به آنها که از شما متنفرند، خوبی کنید. برای آنان‌که با شما کینه ورزیده، آزارتان می‌دهند، دعا کنید“…

?پرسش این نیست که آیا ما افراط‌گرا هستیم یا نه، بلکه این است که چه نوع افراط‌گرایی هستیم؟ آیا در نفرت افراطی هستیم یا در عشق؟ آیا در حفظ بی‌عدالتی افراطی هستیم یا در گسترش عدالت؟

?در میان بی‌عدالتی آشکاری که بر سیاهان روا داشته می‌شود، روحانیان سفیدپوستی را دیده‌ام که در کناری ایستاده‌اند، درحالی‌که لب‌های آنان مشغول زمزمه اوراد مذهبی بی‌ربط و ذکرهای مبتذل به ظاهر مقدس است. در میان تلاش‌های نیرومندانه‌ای که برای رهایی ملت ما از بی‌عدالتی نژادی و اقتصادی انجام می‌شود، کشیشان زیادی را دیده‌ام که می‌گویند: ”اینها مسائلی اجتماعی است که ارتباطی به انجیل و تعالیم مسیح ندارد“

?اگردر این نامه چیزی نوشته‌ام که به اغراق در مورد حقایق پرداخته و نشانگر ناشکیبایی غیرمنطقی‌ام باشد، از شما می‌خواهم که مرا ببخشید و اگر در ادای حقیقت کوتاهی کرده باشم و این نشان بر داشتن صبری [مذموم] باشد که به من اجازه می‌دهد که به چیزی کمتر از برادری انسان‌ها رضایت دهم، از خداوند می‌خواهم که مرا ببخشد.

گزیده‌ای از این نامه را در این آدرس مطالعه کنید: http://ayat.ir/5G71o

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *