سورهٔ فرقان، ۲۱: وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا ۗ لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا
و کسانی که به لقای ما امید ندارند، گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند یا پروردگارمان را نمیبینیم؟» قطعاً در مورد خود تکبر ورزیدند و سخت سرکشی کردند.
🔸 کسانی با آنچه پیامبر(ص) آورده مخالفت میکنند و میگویند: «اگر تو ادعا داری که فرشته بر تو نازل میشود، چرا بر ما نازل نمیشود؟ مگر تو چه تفاوتی با ما داری؟ و چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم؟» از نظر پروردگار اما، توصیف این افراد، که میگویند «چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم» میشود «آنان که به دیدار ما امید ندارند».
🔸 گفتهاند «رجاء»، امید داشتن به برآورده شدن خواستهای در قلب است. از خواستهای راستین سخن میگوییم، پس امید، لاجرم انگیزهٔ حرکت است. نمیشود کسی که ساکن و منفعل است را امیدوار نامید.
این سخن که «چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم» یا «چرا فرشته بر ما نازل نمیشود» اما انگیزهٔ سکون است. میگویند: نمیشود چیزی که میگویی راست باشد، نمیتوانیم تو را باور کنیم. و میگویند: تو چه برتریای داری که باید از این مزیت برخوردار باشی؟
🔸 خواستهٔ قلبی دیدار با «رب»، زیر خروارها «منیّت» مدفون شده. سخن پیامبر(ص) سخن «هدایت» است؛ میگوید: «ای جستجوگر، راهی به روی من گشوده شده، اگر طالبی بیا.» اما «منیّت» چیز دیگری میفهد: «میخواهی بر من سروری یابی؟»(1)نشانهٔ چنین کبری به وضوح در سخنان فرعون و اطرافیانش آشکار است؛ مثلاً: «گفتند: قطعاً این دو تن ساحرند [و] میخواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند، و آیین والای شما را براندازند.» (سورهٔ طه، ۶۳)
میگوید: من خود سرور قوم هستم، تو را تبعیت کنم؟ من بزرگ و پیر قوم هستم، به حرف تو گوش کنم؟ من خود عالمی بزرگم، به دنبال تو بیایم؟ بیایم که با تو و این کوچکترینان که دورت را گرفتهاند یکسان باشم؟ و … .
«منیت» نگران از دست دادن موقعیت خود است، هر سخنی را حملهای به خود میپندارد(2)این وصف خداوند در مورد منافقان در آیهٔ ۴ سورهٔ «منافقون» است: «هر فریادی را به زیان خویش میپندارند.»، انذار میدهد و دیگرانی که تهدیدش میکنند را دشمن جلوه میدهد.
🔸 «منیّت» امید دیدار «رب» را خفه کرده، آن «من» راستین را خفه کرده. اکنون هر چه شخص میکند در خدمت «منیّت» است و او را تغذیه میکند. همچون دو مار روییده بر شانههای ضحاک، همین که گرسنه شد آزارش را آغاز میکند. خوراکش خودبرتر بینی و مرز گذاری با غیر است. هر عملی را مصادره میکند، آن عمل که خوراک او باشد، «هباء منثوراً» میشود (آیهٔ ۲۳).
پینوشت
↑1 | نشانهٔ چنین کبری به وضوح در سخنان فرعون و اطرافیانش آشکار است؛ مثلاً: «گفتند: قطعاً این دو تن ساحرند [و] میخواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند، و آیین والای شما را براندازند.» (سورهٔ طه، ۶۳) |
---|---|
↑2 | این وصف خداوند در مورد منافقان در آیهٔ ۴ سورهٔ «منافقون» است: «هر فریادی را به زیان خویش میپندارند.» |