قطعهای از کتاب «خورشید مغرب»
نباید پنداشت که انتظار ظهور، و چشم به راه «مهدی موعود» بودن، به گونهای، موجب از دست هشتن حرکتهای اصلاحی، و حماسههای دینی و اجتماعی است. هرگز چنین نیست. انتظار، دعوت به «نپذیرفتن» است، نه «پذیرفتن»، نپذیرفتن باطل، نپذیرفتن ستم، نپذیرفتن بردگی و ذلت. انتظار، درفش بنیادگر مقاومت است، در برابر هر ناحقّی، و هر ستمی، و هر ستمگری.
[…] چگونه انسانِ مؤمن و معتقد به عدالت و داد، و متعهد نسبت به اجرای عدالت و داد، خود، در سالهای سال دوران عمر خویش، ساکت مینشیند، و هر ظلم و ناحقی را تحمل میکند، و آرمان اعتقادی و تعهدی خویش را به کناری مینهد، تا پس از سالها و سدهها، ظهور تحقق یابد، و مصلح موعود بیاید، و عقاید و تعهدات او را تحقق بخشد؟ چگونه انسان معتقد متعهّد چنین خواهد کرد؟ و چگونه جامعه مؤمن و متعهّد چنین خواهد زیست؟ آنچه مصلح موعود و یاران او انجام میدهند، تکلیف خود آنان است در روزگار ظهور. تکلیف امروز ما چه خواهد شد؟ و اگر انجام ندهیم چگونه خواهد بود؟ نه… سستی و سکوت پذیرفته نیست. انتظار، دعوت به حماسه و اقدام است، و هدایت به حرکت و قیام. و چنانکه گفتهاند: «خودداری از جنگ، وسیله آمدنِ اَبَرمرد نیست…».
(خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، انتشارات دلیل ما، ص263)