قطعهای از کتاب «خورشید مغرب»
نباید پنداشت که انتظار ظهور، و چشم به راه «مهدی موعود» بودن، به گونهای، موجب از دست هشتن حرکتهای اصلاحی، و حماسههای دینی و اجتماعی است. هرگز چنین نیست. انتظار، دعوت به «نپذیرفتن» است، نه «پذیرفتن»، نپذیرفتن باطل، نپذیرفتن ستم، نپذیرفتن بردگی و ذلت. انتظار، درفش بنیادگر مقاومت است، در برابر هر ناحقّی، و هر ستمی، و هر ستمگری.
[…] چگونه انسانِ مؤمن و معتقد به عدالت و داد، و متعهد نسبت به اجرای عدالت و داد، خود، در سالهای سال دوران عمر خویش، ساکت مینشیند، و هر ظلم و ناحقی را تحمل میکند، و آرمان اعتقادی و تعهدی خویش را به کناری مینهد، تا پس از سالها و سدهها، ظهور تحقق یابد، و مصلح موعود بیاید، و عقاید و تعهدات او را تحقق بخشد؟ چگونه انسان معتقد متعهّد چنین خواهد کرد؟ و چگونه جامعه مؤمن و متعهّد چنین خواهد زیست؟ آنچه مصلح موعود و یاران او انجام میدهند، تکلیف خود آنان است در روزگار ظهور. تکلیف امروز ما چه خواهد شد؟ و اگر انجام ندهیم چگونه خواهد بود؟ نه… سستی و سکوت پذیرفته نیست. انتظار، دعوت به حماسه و اقدام است، و هدایت به حرکت و قیام. و چنانکه گفتهاند: «خودداری از جنگ، وسیله آمدنِ اَبَرمرد نیست…».
(خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، انتشارات دلیل ما، ص263)
🍃 بخشی از فصل 8 کتاب «سقراط، عیسی، بودا – سه آموزگار زندگی»
موفقیت من در تلاش بیوقفه، فروتنانه، و صادقانهام نهفته است. من راه را میشناسم. مستقیم و باریک است، مثل لبه تیغ، و از گام زدن بر روی آن احساس شادمانی میکنم. وقتی پایم میلغزد، در خود میگریم. سخن خدا این است که: «آن کس که میکوشد، هرگز نابود نمیشود.» من به این وعده ایمانی راسخ دارم، از این روست که با اینکه هزاربار در کوششهایم ناکام میمانم، ولی باز ایمانم را از دست نمیدهم، بلکه این امید را در دل میپرورانم که وقتی تن خود را تحت انقیاد کامل درآورم، نور را خواهم دید؛ و این اتفاق روزی به وقوع میپیوندد.
🔸 برشهایی از کتاب «گیتا»
شیخ خرقان گفت: اگر از ترکستان تا شام کسی را خاری در انگشت شود، از آنِ من است؛ و اگر قدمی در سنگ آید، زیان مراست؛ و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است.
🔸بخشی از کتاب «نیایش»، مهاتما گاندی

