🔸 بخشی از خطبهی 182 نهجالبلاغه:
آگاه باشید! آنچه از دنیا روی آورده بود، پشت کرد و آنچه پشت کرده بود، روی آورد؛ بندگان نیک خدا عزم رحیل کردند و آماده کوچ شدند و متاع اندک و دنیای فانی را با آخرت جاویدان و نعمتهای فراوانش تعویض کردند!
آری، اگر امروز آن دسته از برادران ما که خونشان در صفین بر زمین ریخت زنده نیستند، هیچ زیانی نکردهاند؛ زیرا اگر زنده بودند، خوراکشان غم و نوشیدنی آنها خونابه دل بود. به خدا سوگند، آنها خدا را ملاقات کردند و خدا پاداش آنها را به تمامی داد و پس از دوران ترس و نگرانی، آنها را در سرای امن خود استقرار بخشید.
کجایند برادران من که قدم در راه نهادند و با حق درگذشتند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند برادران همانند آنان که با یکدیگر پیمان برمرگ و جانبازی در راه حق بستند و سرهایشان به سوی ستمگران فرستاده شد؟
[چون سخن بدینجا رسید، اشک مهلتش نداد و به درازی گریست؛ سپس فرمود:]
آه و دریغ بر برادران من که قرآن را تلاوت کرده و براساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه کردند و آنها را برپا داشتند، سنتهای الهی را زنده و بدعتها را نابود کردند، وقتی به جهاد دعوت شدند اجابت کردند و به رهبر خود اعتماد و اطمینان داشتند و از او پیروی کردند.
[پس از این، با صدای بلند ندا در داد:] جهاد! جهاد! ای بندگان خدا، بدانید که من امروز لشکر آماده میکنم. هرکس میخواهد به سوی خدا رود، همراه ما خارج شود.
[در این روز ده هزار نفر در اختیار حسین و ده هزار نفر در اختیار قیس بن سعد و ده هزار نفر در اختیار ابوایوب قرار داد و برای دیگر فرماندهان نیز سپاهی معین کرد و آماده بازگشت به صفین شد. چند روز بعد اما ضربت ابن ملجم بر سر وی فرود آمد.]