🔸 آیۀ 61، موسوم به آیۀ «مباهله» است. مباهله همخانواده به لغت «ابتهال» است، که بنا به تفسیر المیزان در اصل به معنی لعنت کردن بوده، ولی بعدها به معنی دعا کردن جدی به کار رفته است.
معنی «لعن» در اصل راندن و دور کردن است. مقصود از «لعنت خداوند»، طرد شدن از آستان اوست، یعنی بیبهرگی از رحمت او در دنیا و آخرت. نخستین کسی که این لغت در مورد وی به کار رفته است، ابلیس است(1)مثلاً در آیۀ 78 سورۀ ص، کسی که از جانب خداوند طرد شد و از رحمت او محروم گشت.
🔸 خداوند پیامبر(ص) را دعوت میکند که در یک مرحله از صحبت، پیشنهاد مباهله را مطرح کند. طبیعتاً این پیشنهاد مربوط به همان ابتدای سخن نیست. به نظر میآید که چنین پیشنهادی در زمانی مطرح شده که طرف مقابل، علیرغم وجود دلایل روشن، حق را نمیپذیرفته است. به علاوه این پیشنهاد مربوط به موقعیتی است که طرف مقابل ادعای ایمان به خداوند را داشته و به دعا باورمند باشد.
🔸 چنانکه در روایات آمده، پیامبر(ص) در یک مورد برای مباهله اقدام کرده، و آن هم در مورد عدهای از عالمان مسیحی «نجد» بوده که ادعای الوهیت عیسی(ع) را داشتهاند. البته در این مورد نیز مباهله صورت نگرفت، چون که آن مسیحیان با دیدن رسول خدا(ص) و کسانی که با او برای مباهله آماده شده بودند، یعنی علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع)، از مباهله منصرف شدند.
🔸 یک پرسش این است که پیامبری که رحمتی برای عالمیان است، چگونه در این مقام حاضر میشود «لعنت خدا»، یعنی دور شدن از رحمت را برای عدهای از مردم درخواست کند؟
این پرسش را بهتر است باز نگه داریم. اما به عنوان یک نکته، به این باید توجه کرد که خداوندِ رحمان نیز، یعنی آنکه رحمتی گسترده دارد و همۀ مخلوقات به پاس این رحمت است که به هستی خود ادامه میدهند، عدهای را از رحمت خود در همین دنیا و آخرت محروم میکند. رسول این خداوند نمیتواند رحمتی متفاوت، به یک معنا شاملتر داشته باشد!
به عبارتی آن چیزی که رسول خدا(ص) به دعا از خداوند میخواهد، همان خواستۀ خداست که بر زبان او جاری شده است.
باید در معنای رحمت، چه در مورد خدا و چه در مورد رسولش، دوباره تأمل کنیم. خداوند در قرآن، رحمتگری بیانتهای خود را در تضاد با این نمیداند که مخلوقی بتواند بنا به انتخاب خودش، از رحمت دور شود. به همین دلیل است که خداوند رحمان، ابلیس را به خاطر انتخابی که خود کرد طرد میکند. یا هماو به صراحت از این سخن میگوید که نسبت به آنان که با حقیقت میستیزند، خشم دارد(2)مثلاً در سورۀ حمد، خشمی که در دوزخ متجلی میشود.
انسان آزاد است راه خود را انتخاب کند، و وجود چنین اختیاری، خود میتواند نشان از رحمتی وسیعتر و دستِ بالاتر باشد؛ رحمتی که با اعطای «مسئولیت» و حق انتخاب به آدمی، این فرصت را برای او فراهم میکند که بتواند «یاور»(3)اگر به یاد داشته باشید، حواریون عیسی در یکی از آیات پیشین خود را «انصار الله» خواندند. و همراه و همسایۀ خداوند شود. ولی با استفاده از همین حق انتخاب میتوان دشمنی با خدا و همراه و یار ابلیس شدن را نیز برگزید. و خداوند رحمان بر آن نیست که به این انتخاب احترام نگذارد، بلکه نتایج این انتخاب را برای انتخابگران پیش خواهد آورد – و این خود، رحمتی از جانب او است(4)معنایی که گاه از رحمت و مهر خدا تداعی میکنیم، در خود تحقیری نسبت به انسان و انتخابهایش، و نیز نسبت به برنامهای که خدا برای انسان داشته، دارد. مثلاً انتظار داریم در هر صورتی، و علیرغم هر عملی، نتیجهای نیک برای انسان به دست بیاید. گویی که انسان هرگز از هیچ شکلی از قوای عقلانی برخوردار نبوده، و هیچ مسئولیتی در مورد انتخابهایش متوجه او نیست.
البته خدا هرگز چیزی بیش از وسع را بر کسی تکلیف نکرده، و بلکه در همان عرصۀ وسع هم بر آدمی سختگیر نیست. به علاوه، او مترصد «بازگشت» کسانی است که راههای دیگری را انتخاب کردهاند، و مسیر بازگشت را برای ایشان تسهیل میکند. ولی خدا هرگز بر آن نیست که قاعدۀ عقلانی «جزا» را نقض کند؛ اینکه هر کس نتیجۀ انتخابهای اختیاریاش را ببیند. او میفرماید:
أَم نَجعَلُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالمُفسِدينَ فِي الأَرضِ أَم نَجعَلُ المُتَّقينَ كَالفُجّارِ
يا [مگر] كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، چون مفسدان در زمين مىگردانيم، يا پروا پیشگان را چون پليدكاران قرار مىدهيم؟ (سورۀ ص، 28) .
🔸 آیۀ مباهله، آیهای است که از طرف شیعیان به عنوان اثبات کرامت و بزرگی اهل بیت به کار رفته است. برای دیدن شرح مفصل این استفاده، که در جای خود اهمیت دارد، میتوانید به تفسیر المیزان رجوع کنید.
اما اینجا من قصد دارم به این بهانه به موضوع دیگری اشاره کنم. ما، به عنوان شیعه، و مسلمان، طبق یک عادت ناپسند وقتی آیاتی این چنین را میخوانیم بی هیچ تردیدی خودمان را در سمت رسول خدا(ص) تصور میکنیم! گویی که ما نیز افرادی هستیم همچون علی و فاطمه و حسن و حسین، که همراه پیامبر در صحنه حاضر شدهایم!
ما به کل فراموش میکنیم که ملاک اصلی سخن خدا، حق و حقیقت است. اگر زندگی ما بر اساس باطل استوار شده باشد، اگر در مورد حقیقتی که شناختهایم تردید آورده باشیم، یا آن علمی که برای ما آمده را انکار کرده کرده باشیم(5)اشاره به آیۀ 60 و ابتدای آیۀ 61 است، اگر کسانی دیگر جز خدای واحد را خدایان خود گرفته باشیم و از آنان در زندگیمان تبعیت کرده باشیم، اکنون ما در مقابل رسول و خاندانش هستیم، نه همراه با آنان!
اکنون این ماییم که باید از این «دورباش» خدا و رسولش بترسیم، باشد که این ترس ما را به خودمان بیاورد، و به مسیر حقیقت برگردیم.
🔸 از عیسی مسیح(ع) نقل شده است: «در عیبهای مردم همچون بندگان بنگرید، نه همچون خواجگان.» اگر بخواهیم همچون خواجگان در عیب مسیحیان نجد که روبهروی پیامبر(ص) بودند بنگریم، سری تکان میدهیم و به حال آنها تأسف میخوریم! و میگوییم واقعاً چطور ممکن است کسی قائل به الوهیت یک انسان باشد!!
ولی وقتی همچون بندگان به ایشان نگاه کنیم، حالِ خودمان را فرا یاد میآوریم با آن خدایان بسیاری که در زندگی میپرستیم! خدایانی همچون پول، رئیس، حرف مردم، انتظارات والدین یا همسر یا فرزندان، و امیال مختلفی که ما را به سمت خود میکشند.
آن وقت است که شاید بترسیم از دور شدن از رحمت خدا، و از مقابله با رسول خدا و کسانی که همراه او هستند منصرف شویم. و شاید، روزی رحمت خدا را چنان دریافتیم، که همراهی ایشان هم روزیمان شد.
پینوشت
↑1 | مثلاً در آیۀ 78 سورۀ ص |
---|---|
↑2 | مثلاً در سورۀ حمد |
↑3 | اگر به یاد داشته باشید، حواریون عیسی در یکی از آیات پیشین خود را «انصار الله» خواندند. |
↑4 | معنایی که گاه از رحمت و مهر خدا تداعی میکنیم، در خود تحقیری نسبت به انسان و انتخابهایش، و نیز نسبت به برنامهای که خدا برای انسان داشته، دارد. مثلاً انتظار داریم در هر صورتی، و علیرغم هر عملی، نتیجهای نیک برای انسان به دست بیاید. گویی که انسان هرگز از هیچ شکلی از قوای عقلانی برخوردار نبوده، و هیچ مسئولیتی در مورد انتخابهایش متوجه او نیست.
البته خدا هرگز چیزی بیش از وسع را بر کسی تکلیف نکرده، و بلکه در همان عرصۀ وسع هم بر آدمی سختگیر نیست. به علاوه، او مترصد «بازگشت» کسانی است که راههای دیگری را انتخاب کردهاند، و مسیر بازگشت را برای ایشان تسهیل میکند. ولی خدا هرگز بر آن نیست که قاعدۀ عقلانی «جزا» را نقض کند؛ اینکه هر کس نتیجۀ انتخابهای اختیاریاش را ببیند. او میفرماید: أَم نَجعَلُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالمُفسِدينَ فِي الأَرضِ أَم نَجعَلُ المُتَّقينَ كَالفُجّارِ |
↑5 | اشاره به آیۀ 60 و ابتدای آیۀ 61 است |