رابطۀ زن و مرد در راه بازگشت به سوی رب؟ (نگاهی به آیات 222 و 223 سورۀ بقره)

تا آنجا که من متوجه شده‌ام، در بسیاری از بحث‌هایی که در مورد آیات 222 و 223 سورۀ بقره وجود دارد به متن خود آیات به اندازه کافی توجه نشده است. متأسفانه، در حواشی این آیه‌ها بحث‌های درازدامنی دربارۀ شکل آمیزش زن و مرد مطرح شده، که کاملاً به متن آیات نامرتبط هستند.

اگر بخواهیم نسبت به متن متعهد بمانیم، پرسش‌هایی مطرح می‌شود که بی‌تأمل در آنها و یافتن پاسخ‌هایی مناسب برای آنها نمی‌توان ادعای فهم متن را کرد. تلاش می‌کنم بعضی از این پرسش‌ها را مطرح کنم و نکاتی را نیز یادآور شوم.

🔸 اولین پرسش دربارۀ معنی «من حیث امرکم الله» است. در تفاسیر فرض شده که این سخن به شکل فیزیکی آمیزش اشاره می‌کند، و روایاتی نیز در این مورد نقل شده است. اما متن قرآن به «امر» خدا اشاره دارد؛ سؤال این است که مطابق کدام «امر» خداوند (که لابد باید در قرآن آن را یافت)، می‌توان گفت که معنی این آیه فقط این است که آمیزش باید به صورتی خاص انجام شود؟

از این گذشته، در این آیه بلافاصله بعد از این عبارت، گفته شده که «خداوند آنان که بسیار توبه می‌کنند و پاکیزگان را دوست دارد.» بنابراین نتیجۀ دعوت خدا به اینکه «آن‌گونه که خداوند فرمان داده نزد آنان آیید»، این است که آدمی در زمرۀ توبه‌کنندگان و پاکیزگان در می‌آید. توبه به معنی بازگشت به سوی خداوند است. و پاکیزگی، علاوه بر معنی ظاهری، معنایی باطنی نیز دارد؛ به ویژه وقتی که از پاکیزگی بعد از «توبه» یاد شود لاجرم باید معنی باطنی آن را در نظر بگیریم.

به این ترتیب، اصلاً چگونه ممکن است ارتباطی بین شکل فیزیکی آمیزش و توبه به سوی خدا و پاکیزگی درونی برقرار کنیم؟

🔸 خوب است که به یاد بیاوریم که «امر»های خداوند، قوانینی دل‌بخواه که توسط خدایی زورمند وضع شده، نیستند. خداوند، خود، «حق» است. جز بر اساس چیزی که منطبق با حق و حقیقت است امر نمی‌کند. بنابراین آنچه که امر اوست متناسب است با حقیقت وجودی ما، و آنچه موجب رشدمان است؛ یعنی آنچه که ما را در راه رسیدن به هدف اصلی‌مان در زندگی یاری می‌دهد.

«امر» در آیۀ 222 هم باید از همین جنس باشد. در این صورت، باید از خودمان بپرسیم که چه دلیلی دارد که «امر» خدا را آن‌چنان محدود کنیم، که دیگر نتوانیم بین امر خدا و «توبه» و تطهیر ارتباطی برقرار کنیم؟
اصلاً آیا منحصر دانستن امر خدا به یک قاعدۀ آمیزش فیزیکی، خود نوعی پیروی از هوی و هوس نیست؟ یعنی آنجا که به وضوح خداوند به این دعوت می‌کند که «امر» او را در رابطه نیز پیگیری کنیم، تا این رابطه به توبه و تطهیر منجر شود، ما که به دنبال این بوده‌ایم که با گرفتن حکم شکل آمیزش به دنبال کاری که به آن مایلیم برویم و خودمان را راحت کنیم!

🔸 پس در واقع سوال اصلی باید این باشد: آن چه شکلی از رابطۀ صمیمانۀ زن و مرد است که می‌تواند «توبه»، یعنی بازگشت به سوی پروردگار حق، که تنها معبود ما، و معشوق حقیقی ماست را برای زن و مرد به ارمغان آورد؟ و آن چه شکلی از رابطه است که می‌تواند پاکی از انواع آلودگی‌ها را برای زن و مرد حاصل آورد؟ به خصوص آلودگی‌های درونی، مثل بخل، حرص، کینه‌ورزی، ریاکاری، و شرک ورزیدن به پروردگار خود.
و خداوند این را نیز می‌گوید که پیروی «امر» او ما را به این توبه و پاکی می‌رساند. برای مثال، می‌توان به این فکر کرد که سخن خداوند در این آیه، در رابطۀ صمیمانۀ زن و مرد چه مصداق‌هایی پیدا می‌کند:

إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ وَإيتاءِ ذِي القُربىٰ وَ يَنهىٰ عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ البَغيِ ۚ يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ
در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‌دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‌دارد. به شما اندرز مى‌دهد، باشد كه پند گيريد.(1)سورۀ نحل، 90

🔸 در آیۀ 223، مقصود از «حرث» کشتزار است. مجدداً در بسیاری تفاسیر فرض شده که از آنجا که زنان فرزندان را در بطن خود می‌پرورند از تمثیل کشتزار استفاده شده است.
اما این پرورش فرزند، اگر هم در جایی و با شرایط خاص یکی از مصادیق باشد، لزوماً تنها مصداق نیست. در واقع اینجا هم اگر معنی لغت «کشتزار» را، بی دلیلی روشن به توانایی فرزندآوری محدود کنیم ، بقیۀ آیه بی‌معنی می‌شود.

🔸 این جمله که «آن گاه که خواستید به کشتزار خود در آیید» را باید هم‌زمان با جملۀ بعدی آن خواند: «و برای خود پیش فرستید». اما چه چیزی را باید پیش فرستاد؟

«پیش فرستادن»، چنانکه علامه نیز اشاره کرده، تداعی‌گر آیات دیگری از قرآن است که راجع به پیش فرستادن اعمال نیک به آخرت سخن می‌گوید. برای مثال:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا داريد؛ و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است؛ و از خدا پروا کنید. در حقيقت، خدا به آنچه مى‌كنيد آگاه است.(2)سورۀ حشر، 18

این برداشت از «قدّموا لانفسکم» با چیزی که بلافاصله بعد از آن در آیه 223 آمده، یعنی دعوت به پروای خدا و یادآوری ملاقاتی که با او داریم نیز سازگار است.

بنابراین، اینجا سخن از افکندن بذر در کشتزاری است که در آخرت ثمر می‌دهد. چیزی که از آیه می‌توانیم بفهمیم این است؛ اینکه بخواهیم این آیه را به صرف افکندن «نطفه» و سپس پرورش یافتن فرزند در بطن مادر فروکاست دهیم، «دل‌بخواهی» و بدون دلیل است. فرزندآوری، تنها در شرایط خاص، می‌تواند یکی از مصداق‌های این آیه باشد. یعنی، اول اینکه می‌دانیم بسیاری از تلاش‌های مردم برای فرزندآوری مصداق پیش فرستادن عمل صالح، یا کاری از سر تقوی و میل به لقای پروردگار نیست (و پرسش این است، اصلاً فرزندآوری چگونه می‌تواند مصداق چنین چیزهایی باشد؟)
و دوم، اگر هم فرزندآوری را مصداقی از این‌ها در نظر بگیریم، تنها یک مصداق ممکن است. یعنی باید به انواع دیگر «گیاهانی» که در رابطۀ زن و مرد می‌توانند برویند و انواع میوه‌هایی که می‌توانند به بار آورند، فکر کنیم.

بسیاری از این «گیاهان» مصداق‌های درونی دارند؛ یعنی ثمر آن‌ها چیزهایی از جنس توبه و تطهیر درونی، یا برعکس، دور شدن از ربّ و آلودگی باطنی است.

🔸 بحث‌های بسیاری روی «انّی شئتم» صورت گرفته؛ اینکه معنای آن چیست (مثلاً «از هر کجا که بخواهید» است، یا «هر زمان که بخواهید»، یا …) و اینکه طبق آن چه اختیاری به مردان در رابطۀ جنسی داده شده است.

مجدداً به نظر می‌رسد بسیاری از این بحث‌ها بی‌ریشه و بی‌اتصال به متن هستند. اگر خوانشی که در نکتۀ قبل گفته شد را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که اختیاری که در آیه به آن اشاره شده، اختیاری کاملاً محدود است. خداوند اختیار عملی در برقراری رابطۀ زن و مرد قائل می‌شود، ولی در محدوده‌ای که آن رابطه منجر به پیش فرستادن خیری حقیقی به آخرت شود، مصداق پروای خداوند باشد، و آدمی را آمادۀ دیدار پروردگارش کند. کسانی که به رابطه چنین می‌اندیشند، جزو مؤمنین هستند، و بشارت آیه برای ایشان است.

حاشا و کلّا که خداوند در هیچ جای قرآن، اختیار عملی به انسان داده باشد که حاصل آن صرف برآمدن امیال، بی در نظر گرفتن حقیقت باشد؛ حقیقت وجود ما و خواسته‌هایمان، حقیقت زندگی، حقیقت مرگ، و حقیقت بازگشت به سوی پروردگار در روزی که وجه حقیقی هر چیزی آشکار می‌شود.

 

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 سورۀ نحل، 90
2 سورۀ حشر، 18

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *