«ستمگر را بگو که آنچه از آن می‌ترسیدی نزدیک شده…» (به بهانهٔ آیات ۴ تا ۶ سورهٔ قصص)

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ‎﴿٤﴾‏
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ‎﴿٥﴾‏
وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ ‎﴿٦﴾

فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت، و مردم آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‌ای از آنان را زبون می‌داشت: پسرانشان را سر می‌برید، و زنانشان را [برای بهره‌کشی‌] زنده بر جای می‌گذاشت، که وی از فسادکاران بود. (۴)
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‌] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین‌] کنیم، (۵)
و در زمین قدرتشان دهیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم. (۶)

🔸 فرعون، خود را در جایگاه خدایی قرار داده بود(1)شعراء، ۲۹: فرعون گفت: ای موسی، سوگند یاد می‌کنم که اگر غیر از من معبودی اختیار کنی تو را در زمره آن زندانیان که از وضعشان خبر داری قرار می‌دهم.، و با مردم سرزمین به ستم و سرکشی رفتار می‌کرد. او برای حفظ قدرت خود، جامعه را دسته‌دسته کرده بود، و دسته‌هایی را ضعیف‌تر از دیگران قرار داده بود و دیگران را بر ایشان غلبه داده بود.

این دسته‌دسته کردن بر اساس نژاد بود و بنی‌اسرائیل (نوادگان یعقوب(ع)) در جایگاهی پست‌تر از دیگران قرار گرفته بودند. بنا به تفسیر المیزان این دسته‌دسته کردن حتی در میان بنی‌اسرائیل نیز به کار گرفته می‌شد؛ یعنی گروهی از اشراف بنی‌اسرائیل («ملأ» قوم) به فرعون نزدیک‌تر بودند، و این «رشوه‌»ای به ایشان به پاداش تلاش برای حفظ نظم موجود بود.

🔸 ستم‌پیشگان و فرعون‌صفتان از ویژگی‌های دیگری به جز نژاد نیز برای دسته‌دسته کردن مردم بهره برده‌اند. به خصوص، گاه از ملاک‌های به ظاهر «دینی» برای این منظور استفاده شده است. به عنوان یک نمونه، در دوران بنی‌امیه، پایبندی به معیارهای یک دین رسمی ملاکی برای دسته‌بندی مردم و امتیاز یافتن گروهی بر گروهی دیگر بود. برای مثال، کسانی که به اطاعت کامل از خلیفهٔ رسول خدا(ص) – که بعدها به عنوان خلیفهٔ خدا حتی جایگاهی رفیع‌تر از رسول خدا(ص) یافت – مقید بودند، و او را از هر گونه خطایی مبرّی می‌دانستند، «دینی» کامل‌تر داشتند و به دستگاه خلافت نزدیک‌تر می‌شدند.

استفاده از هر ملاکی برای دسته‌دسته کردن مردم و زیر «سلطه» قرار دادن گروه‌هایی از مردم، اقتدای به فرعون و هم‌گام شدن با او در مسیر «آتش» است(2)سورهٔ هود: ۹۸-۹۷: آنگاه [آنان‌] از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون صواب نبود * او در روز قیامت پیشاپیش قومش است، آنگاه آنان را به آتش دوزخ درمی‌آورد، چه بد است درآیندی که به آن درآمده‌اند.؛ حتی اگر آن ملاک به ظاهر ملاکی دینی باشد و این کار توسط حکومتی به ظاهر دینی صورت گیرد.

🔸 «و نُرید ان نمنّ …»؛ جلال خداوند در به کار بردن صفت جمع آشکار می‌شود: «و چنین اراده کردیم که …».

رو در روی سرکشان و خودبزرگ‌بینان، خداوند با جلالی سهمگین به نفع آنان که ضعیف نگه داشته شده‌اند وارد میدان می‌شود و این زیردستان را قدرت می‌بخشد. فرعون، آن سرکش، هامان، نمایندهٔ اشراف یاری‌گران سرکش، و سپاهیان او، که قدرت سرکش به ایشان وابسته است، همهٔ عمر را در بیم از این زیردستان به سر می‌بردند. اکنون هنگام آن رسیده که آنچه از آن بیم داشتند را به چشم ببینند.

پی‌نوشت

پی‌نوشت
1 شعراء، ۲۹: فرعون گفت: ای موسی، سوگند یاد می‌کنم که اگر غیر از من معبودی اختیار کنی تو را در زمره آن زندانیان که از وضعشان خبر داری قرار می‌دهم.
2 سورهٔ هود: ۹۸-۹۷: آنگاه [آنان‌] از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون صواب نبود * او در روز قیامت پیشاپیش قومش است، آنگاه آنان را به آتش دوزخ درمی‌آورد، چه بد است درآیندی که به آن درآمده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *