«وقتی غمی به سینه مان راه پیدا می کند، اغلب در جستجوی راهی برای بیرون راندن آن بر می آییم، و چه بسا هم که در این راه ناکام می مانیم.
اما اگر غم را یک پیام آور بدانیم، دیگر چرا باید بلافاصله او را از در بیرون انداخت؟ بگذار با او به گفتگو بنشینیم، و روشن شدن مقصدها و راه هایی تازه را چشم بداریم.
غم، همچون همه حس های دیگر، رویایی است که احتیاج به تاویل دارد.»
? ??
هر دمی فکری چو مهمان عزيز
آيد اندر سينه ات هر روز نيز
فکر را ای جان به جای شخص دان
زانک شخص از فکر دارد قدر و جان
فکر غم گر راه شادی می زند
کارسازيهای شادی می کند
خانه می روبد به تندی او ز غير
تا در آيد شادی نو ز اصل خير
می فشاند برگ زرد از شاخ دل
تا برويد برگ سبز متصل