🔸 آیه 1: مقصود از شروع کردن کاری به «اسم» خداوند چیست؟ گفته شده است که وقتی که کاری را به نام کسی آغاز میکنیم، میخواهیم آن کار را مالِ آن شخص کنیم. «اسم» علامتی است که مشخص میکند آن کار مال چه کسی است.
حالا این جالب است که اینجا «بسم الله» سخن خودِ خداوند است. خداوند نیز «کار» خود را با نام الله، که رحمان رحیم است، آغاز میکند. در اینجا «کار» خداوند چیست؟ سخن گفتن؛ و مقصود او از این سخن گفتن، هدایت بندگانش است. او این سخن گفتن و هدایت را به نام اللهِ رحمانِ رحیم، علامت میزند و آن را به تمامی از آنِ او میکند.
گفته شده که رحمان و رحیم، هر دو همریشه با هم و نشاندهندۀ رحمت خداوند هستند. تفاوت رحمان و رحیم در چیست؟ رحمان آن صفتی از خداوند است که رحمت او را به همۀ خلق میرساند. هیچ کس از این رحمت او بیبهره نیست، در هر راهی که باشد. رحمان همچون بارانی است که بر نیکوکار و بدکار میبارد.
رحمان نامی ویژه از خداوند است، و در قرآن معادل «الله» دانسته شده است (سورۀ اسراء، 110). «الله» همان خدایی است که رحمتی فراگیر دارد. این مهمترین نامی است که باید بکوشیم در وجود خودمان آن را محقق کنیم.
رحیم به رحمتی خاص اشاره دارد، که به کسانی که پروای او را دارند و در راه او میکوشند میرسد. به تعبیر المیزان، این دو معنای رحمان و رحیم را میتوان در این آیه دید: «و رحمتی وسعت کل شیء فسأکتبها للذین یتقون» «و رحمت هم هر چیزی را فرا گرفته، پس آن را برای کسانی که پروا پیشه میکنند قرار میدهم» (اعراف، 156). رحیم را میتوان ذیل رحمان، و به عنوان مصداق خاصی از رحمان دید.
پس رحمتی ابتدایی هر یک از ما را در بر گرفته؛ رحمتی که هرگز زائل نمیشود. و با درک این رحمت، و به جا آوردن پروردگارمان، و عمل با پروای او، دم به دم رحمتی تازه ما را در خود میپوشاند.
خداوند علامت رحمتگری خود را بر سخن خود میزند، و کار هدایت او به این نام آغاز میشود.
🔸 آیه 2: «حمد» چیزی ورای شکر است. شکر در برابر نعمتی مشخص اتفاق میافتد، ولی حمد، حالت ثنا و اشتیاق و قدردان بودنی است که در ما پدید میآید. حمد، یعنی که کسی را در اوج زیبایی و نیکی ببینی، و بگویی «وه…» .
در این آیه گفته شده که همۀ «حمد»، از آنِ خداوند است. کدام خداوند؟ آن کس که «ربّ»، پرورشدهنده و به کمال رسانندۀ همۀ موجودات عالم است.
او ربّ من هست، و ربّ خانوادهام، و دوستانم، و دشمنانم، و ربّ همۀ مردم، و همۀ موجودات. او رحمان است، به رحمت فراگیر، ازلی و ابدی خود، هر کسی را به بهترین روش به راه رشد خودش هدایت میکند. «ربوبیت» هیچ کس را هرگز وانگذاشته و واگذار نخواهد کرد. هرگز از این کار خسته یا ناامید نمیشود. همۀ مردم «خانوادۀ» او هستند؛ و او ربّ مشترک همۀ ماست.
دقیقاً به همین دلیل است که یأس از دیگران، و همینطور کوچک شمردن دیگران، به شدّت در دین مذموم شمرده شده است. از امام علی(ع) نقل شده است: «حتی برای بدترین فردِ این امت از رحمت خدا نومید مشو، زیرا که خداوند متعال فرموده است: همانا از رحمت خدا نومید نباشند جز کافران. [سورۀ یوسف، 87]»
این یأس، نوعی کفر (به معنی پوشاندن، مثلاً پوشاندن رحمت) به خداوند است.
در روایتی دیگر، امام صادق(ع) گفتند: «هر كه بر اين باور باشد كه از ديگران برتر است، او در شمار مستكبران است.» شخصی از امام پرسید: « اگر گناهكاری را ببيند و به سبب بيگناهی و پاكدامنی خود، خويشتن را از او برتر بداند چه؟» امام پاسخ داد: «هيهات، هيهات! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را برای حسابرسی نگه دارند، مگر داستان جادوگران موسی(ع) رانخواندهای؟»
حقیر شمردن کسی، حتی در حد جادوگری که به ظاهر خود را به فرعون فروخته، حقیر شمردن پروردگار آن کس است.
پس، همۀ ستایش، از آنِ پروردگار ماست، آنکه همواره در کار پرورش بوده و هست. دست از کار نمیکشد تا همگی به کمال خود برسیم.
🔸 آیه 3: برای تأکیدی دوباره: این پروردگار، «رحمان» است، و «رحیم» است.
🔸 آیات 1 تا 3، وقتی که در داستان زندگی خوانده شوند بهتر فهم میشوند. مثلاً داستان یوسف(ع) را در نظر بگیرید، زمانی که در پایان ماجرا برادران و خانواده همه گرد هم میآیند، و یوسف(ع) در گفتگو با پدر چنین پروردگارش را ستایش میکند: «اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد -پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد-. بىگمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زيرا كه او داناى حكيم است.»
به این فکر کنیم که چگونه داستان زندگی یعقوب و یوسف و برادرانش، به اسم اللهِ رحمانِ رحیم، آغاز میشود و ادامه مییابد، اسمی که همۀ زندگی را پر میکند.
و به یاد بیاوریم ستایش یوسف و یعقوب برای الله را در تمام ماجراها؛ «الله»ی که ربّ همگان است؛ حتی ربّ راهگمکردگانی که قصد جان برادرشان را داشتند.
و به یاد بیاوریم تلاش یعقوب و یوسف را برای همسو شدن و شبیه شدن به این ربّ.
ربوبیت دائم پروردگار و همراهی یعقوب و یوسف با پروردگارشان، سرانجام برادران را نزد یعقوب و برادرشان بازمیگرداند. خانواده در سایۀ «رب»شان جمع میشوند، و همه همزبان میگویند «الحمد للّه ربّ العالمین».
بکوشیم آیات 1 تا 3 را در قصههای زندگی خودمان نیز به جا بیاوریم.
🔸 آیه 4: «یوم الدین» به معنی روز جزا است. روزی که هر کس با اعمال خود روبهرو میشود.
اینک، مالک و صاحباختیار آن روز، الله است، که رب همگان است، و رحمانِ رحیم است.
پس آنچه که در آن روز رخ میدهد همه بر مبنای رحمت است، و بر مبنای ربوبیت و پرورش. هر تصویری که از آن روز عرضه میشود را باید به این تصویر از قرآن عرضه کرد (هر چند از طریق احادیث به ما رسیده باشد، و اگر حتی حدیثی مخالف قرآن بود، بنا به روایتی از ائمه، باید آن را «به دیوار کوبید!»)
تنها ترسی که آدمی در روز جزا دارد، ترس از روبهرو شدن با عمل خود است. در مواجهه با مرگ و جهان پس از مرگ، اغلب ما را از چیزهای دیگری ترساندهاند؛ مثلاً تنهایی شب اول قبر، فشار قبر، یا منکر و نکیر. هیچ یک از اینها نه تنها مورد تأیید قرآن نیست و همگی توسط آیاتی از قرآن رد میشوند. تنها چیزی که میتواند سبب نگرانی باشد، و قرآن نیز آن را تأیید کرده، این است که عمل آدمی صالح و پاک نباشد؛ عملی که همنشین دائم او خواهد بود.
و این را هم میدانیم که خداوندِ رحمتگر، آن «مالک» روز جزا، به دنبال بهانهای است برای «تبدیل» همۀ اعمال به اعمال صالح. در بحث در مورد آیات سورۀ زلزله راجع به تبدیل اعمال گفته شد. بسیاری از مردم با همین عملِ تبدیل یافته مواجه میشوند و در شگفت میمانند که این عمل نیک و زیبا از کجا آمده است. روایات بسیاری بر این موضوع تأکید دارند.
این روایت نیز در باب شناخت «مالک یوم الدین» خواندنی است:
فردی اَعرابی از پیامبر(ص) پرسید: «رسیدگی به حساب خلق به عهدۀ چه کسی خواهد بود؟»
پیامبر(ص) پاسخ داد: «الله، تبارک و تعالی» – «الله، که وجود او پر برکت است، و برتر و والا»
اعرابی پرسید: «آیا خود او؟»
پیامبر(ص) پاسخ داد: آری.
مرد لبخند زد.
پیامبر(ص) پرسید: «از چه میخندی، ای اعرابی؟»
مرد گفت: «همانا کریم، وقتی به قدرت رسد عفو میکند، و وقتی به رسیدگی به حساب پردازد آسان میگیرد.»
رسول خدا(ص) گفت: «اعرابی راست گفت. حال آگاه باشید که هیچ کریمی کریمتر از خداوند تعالی نیست، او کریمترین کریمان است.»
آنگاه فرمود: «فَقِه الاعرابی» – «اعرابی، حقیقت امر را درک کرده است.»
🔸 آیۀ 5: پس از توصیف این پروردگار، ما در مقام گوینده قرار میگیریم، و گویی که چنین ربّی را شایستۀ پرستش و یاری دانستهایم میگوییم: «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین».
این آیه به نوعی «مسئولیت» ما در مواجهه را ربّ را بیان میکند. شعور و معرفت انسانی، ایجاب میکند که وقتی با رحمانِ رحیمِ کریم روبهرو شویم، او که هم «میتواند» و هم «میخواهد» که ما را به اوج خواستههایمان برساند، به این فکر کنیم که در مقابل او چه مسئولیتی به عهدۀ ماست.
این آیه، مسئولیت ما را این گونه بیان میکند: تنها تو، و نه هیچ کس دیگر را میپرستیم، و تنها از تو، و نه از هیچ کس دیگر یاری میجوییم.
تلاش کنیم تا این مسئولیت را در همۀ موقعیتهای زندگی فهم کنیم و به آن عامل باشیم. و از عهدۀ این کار برنخواهیم آمد مگر اینکه او خود ما را یاری کند؛ پس دوباره میگوییم که «ایاک نستعین».
🔸 تأمل در مورد آیات (از ابتدا تا انتها) را ادامه دهید. میتوانید از تفسیر المیزان نیز کمک بگیرید.