🔸 شاید به نظر آید که فهم برخی از آیات در مورد رابطهٔ پیامبر(ص) و همسرانش، با توجه به شرایط متفاوت زمانهٔ ما، مشکل است. اما برخی از آیات در این مورد کاملاً روشن هستند و میتوانند پرتویی بر دیگر آیات نیز بیفکنند، از جمله آیات ۲۸ و ۲۹ سورهٔ احزاب:
«ای پیامبر به همسرانت بگو اگر زندگانی دنیا و زینت آن را میخواهید پس بیایید تا بهرهمندتان سازم و به رها کردنی نیکو رهایتان کنم * و اگر خداوند و پیامبر او و سرای آخرت را میخواهید بدانید که خداوند از برای نیکوکاران شما پاداشی بزرگ آماده ساخته است»
🔸 در مورد شأن نزول این آیات گفته شده که برخی از همسران پیامبر(ص) معترض بودند که چرا چیزی از غنائم جنگ نصیب خانواده پیامبر(ص) نمیشود، و چرا ایشان باید در فقر زندگی کنند. داوری خدا در این بار روشن است، به ایشان میگوید: میتوانید زندگیای به دور از فقر را انتخاب کنید، اما در آن صورت دیگر با رسول خدا – و با خدا – نخواهید بود.
🔸 برای «رسولی» که زندگیاش یکسره تعهد به پروردگار است، خانواده نیز فقط از آن جهت که میتواند بخشی از این تعهد باشد اهمیت دارد. اگر خانواده مقابل این تعهد قرار گیرد، مثلاً رسول را مجبور کند که سبکی از زندگی در تعارض با رسالت خود برگزیند، یا او را از دسترسی به مردم باز دارد، یا …، خدا قطعاً به چنین خانوادهای برای رسول راضی نیست.
🔸 برخی سادهدلان گمان بردهاند که این «سختگیری» مخصوص مقام رسالت است. روشن است که هرگز چنین نیست. تنها تعهد «مؤمن» (چه زن و چه مرد) به پروردگار خویش است. خانواده قرار است یاریگر او در به جا آوردن این تعهد باشد. اگر خانواده مانع او در این راه باشد – که امروزه بسیار پیش میآید که چنین باشد – مؤمن باید تعهد به پروردگار خود را اصل بگیرد، و بیتعارف خانواده را با «رها کردنی نیکو، رها کند».
در این زمینه نیز اسوهٔ مؤمن رسول خدا است، که «به راستی که برای شما و برای کسی که به خداوند و روز بازپسین امید [و ایمان] دارد و خداوند را بسیار یاد میکند، در پیامبر خدا سرمشق نیکویی هست» (آیهٔ ۲۱).