🔸 بنا به تفسیر المیزان، مقصود از «حکم» در آیهٔ ۱۴، قدرت داوری و تشخیص در معارف الهی و امور اخلاقی و آداب اجتماعی است؛ و مقصود از «علم» آگاهیای است که با جهل آمیخته نباشد.
خداوند این «حکم» و «علم» را چیزی از جانب خود، و نتیجهٔ «احسان» موسی میداند. وعدهٔ خداوند در این آیه بسیار امید بخش است: «اینگونه همهٔ محسنان را جزا میدهیم».
🔸 احسان، دو وجه دارد: انجام عمل نیک، و تلاش برای هر چه نیکوتر کردن عمل. نیکوتر کردن عمل، خالص کردن آن از انواع آلودگیهاست. نهایت احسان، انجام عمل با نیتی خالص روبهروی چشمان پروردگار است. از رسول خدا(ص) نقل شده که: «احسان آن است که چنان عمل کنی که گویی خدا را میبینی، که اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»
🔸 بنا به این آیهٔ قرآن، آن کس که «قدرت داوری و تشخیص در معارف الهی و امور اخلاقی و آداب اجتماعی» و «علمی خالص که به جهل آمیخته نیست» را طالب است، باید به احسان بکوشد. این نتیجهای شگفت است؛ چرا که بنا به تصور اغلب ما، شرط اصلی رسیدن به آگاهی، مقید بودن به علمآموزی متعارف است. اما علمآموزی، اگر به نیت «احسان» – یعنی پیراستن عمل از شائبهها، به خصوص شائبههای ناشی از خودپرستی – نباشد هیچ فایدهای ندارد؛ بلکه برعکس، موجب دوری از مقصد نیز میشود.
🔸 درست در آیهٔ بعد نمونهای از احسان موسی را میبینیم: او با دیدن ستم وارد عمل میشود، و میکوشد به ستمدیده کمک کند، و این آغاز احسان است. موسی پس از آنکه ناخواسته مرتکب قتل میشود، عمل خود را بررسی میکند، و تشخیص میدهد در فرآیندی وارد شده که شیطان آن را ترتیب داده بوده و آنجا مرتکب خطایی شده.
در این مورد که خطای موسی دقیقاً چه بوده سخنی در آیه وجود ندارد؛ مسلم است که موسی تلاش خود برای دفاع از ستمدیده را خطا نمیداند، چرا که روز بعد نیز مجدداً به نیت کمک به او وارد میدان میشود. شاید چیزی از جنس شتابزدگی، یا بدون پروای کافی عمل کردن، از نظر او خطا بوده. به هر رو، به خاطر خطایی که خود تشخیص میداده، مغفرت پروردگار خود را طلب میکند (آیهٔ ۱۶). این ادامه دادن احسان است: نگریستن به عمل، تشخیص «ستم» در کار خود، و درخواست پاکی از پروردگار.
🔸 «عهد» بستن با خدا، تکمیل «احسان» است. موسی با پروردگارش عهد میبندد که هرگز پشتیبان گنهکاران و ستمپیشگان نباشد. برای تأکید، او هرگز از ورود به جدال پشیمان نیست؛ این عهد نشان میدهد که او این کار را صحیح میداند و این موضوع را روبهروی پروردگار خود شهادت میدهد و میگوید در آینده نیز بر همین طریق استوار خواهد بود.
🔸 روز بعد موسی مجدداً به دفاع از ستمدیده برمیخیزد، و در عین حال آن ستمدیده را به خاطر اینکه هر روز جدالی به راه میاندازد شماتت میکند. ستمدیده که وحشتزده است، این شماتت را تهدیدی برای خود میبیند و سخنی میگوید که موجب برملا شدن راز موسی میشود (آیهٔ ۱۹). به این ترتیب موسی مجبور میشود از شهر خارج شود. همین خروج است که او را به شعیب میرساند، تا موسی از علم او نیز بهرهمند شود.
🔸 در درون این ماجرا، پروردگار موسی، او را به پاداش پیگیری «احسان»، از طریقی که هرگز گمانش نمیرفت، به «عالم» و «علم» میرساند.
اگر طالب آن حکمت الهی، و آگاهیای رهاییبخش هستیم، چارهٔ کار در تقید به «احسان» است؛ در ورود عملی به عرصهٔ نیکیها (یاری محرومان و ستمدیدگان و طالبان آگاهی و …)، و نگریستن در خود و اعمال خود (که البته این مستلزم علمآموزی است)، و پاک کردن خود و اعمال خود به مدد مغفرت پروردگار، و عهد بستن با او برای طی استوار مسیر. به این ترتیب، همهٔ آگاهی مورد نیازمان از جانب پروردگارمان به ما خواهد رسید.