(نقل از ترجمۀ تفسیر المیزان، با اندکی ویرایش و سادهسازی)
اين آيه در مضمون خود بهترين اسلوب و لطيفترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد.
اول اینکه: اساس گفتار را بر تكلم وحده (من چنين و چنانم) قرار داده، نه غيبت (خدا چنين و چنان است)، و نه سياقى ديگر شبیه سیاق غيبت، و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد.
و دوم: تعبير فرموده به “عبادى” (بندگانم)، و نفرمود: “ناس” (مردم)، و يا تعبيرى ديگر نظير آن، و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مىرساند.
و سوم: واسطه را انداخته، و نفرموده: “در پاسخشان بگو چنين و چنان” بلكه فرمود: “چون بندگانم از تو سراغ مرا مىگيرند من نزديكم”.
و چهارم: جملۀ «من نزديكم» را با حرف «ان» كه تأكيد را مىرساند مؤكد كرده و فرموده: «فاِنّى قريب» «پس به درستى كه من نزديكم».
و پنجم: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده: «نزديكم»، نه با فعل: «من نزديك مىشوم»، تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند.
و ششم: در بیان اينكه دعا را مستجاب مىكند تعبير به مضارع (فعل زمان حال) آورد نه ماضى (فعل زمان گذشته)، تا تجدد (نو شدن و تکرار) اجابت و استمرار (دوام) آن را برساند.
و هفتم: وعده اجابت يعنى عبارت «اجابت مىكنم دعاى دعا كننده» را مقيد كرد به قيد «اذا دعان» (در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است (یعنی گویی که گفته: اجابت میکنم دعاکننده را همین که دعا کند)، و اين دلالت دارد بر اينكه دعای دعاکننده بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است، نظير آيۀ «ادعونى استجب لكم».
و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد.
از طرفى در اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلمِ «من» تكرار شده ، و آيهاى به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.