​قطعاتی از رابیندرانات تاگور، از کتاب ماه نو و مرغان آواره 

? غلط نمی‌تواند به شکست تن دهد

صحیح اما می‌تواند

? جهان را غلط می‌خوانیم

و می‌گوییم:

ما را می‌فریبد.

? ممکن
از ناممکن می‌پرسد:

“خانه‌ات کجاست؟”

پاسخ می‌دهد:

“در رؤیاهای یک ناتوان.”

? آن که بسیار در پی نکوکاری است

دیگر مجالی برای نیک بودن ندارد.

? کینه ورزیدند

کشتند

و مردمان آنان را ستودند

خدا اما

شرمگنانه

می‌شتابد

تا خاطره‌ی آن را زیر چمن‌ها پنهان کند.

? تاریکی

راه به روشنی دارد

و کوری

راه به مرگ.

? خجسته

آن کو که آوازه‌اش

حقیقتش را

در پرتو خود نگیرد.

? دلم

آرام گیر و 

غبار بر میانگیز.

جهان را بگذار که راهی به سوی تو بیابد.

? این اشتیاق

برای کسی است که

در تاریکی احساس می‌شود، اما

در روز به دیده نمی‌آید

? بهترین

تنها نه

که با همه می‌آید.

? خواهم مرد

بارها و بارها

تا که بدانم حیات جاوید است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *