هین به بالا پَر…

(سه نکته از مثنوی معنوی)

هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش
کی بدی فارغ خود از اصلاح خویش‌

غافلند این خلق از خود ای پدر
لاجرم گویند عیب همدگر

من نبینم روی خود را ای شمن
من ببینم روی تو تو روی من‌

آن کسی که او ببیند روی خویش
نور او از نور خلقان است بیش

گر بمیرد دید او باقی بود
ز انکه دیدش دید خلاقی بود

نور حسی نبود آن نوری که او
روی خود محسوس بیند پیش رو

***

هر ندایی که ترا بالا کشید
آن ندا می‌دان که از بالا رسید

هر ندایی که ترا حرص آورد
بانگ گرگی دان که او مردم درد

این بلندی نیست از روی مکان
این بلندیهاست سوی عقل و جان‌

***

ای برادر قصه چون پیمانه‌ای است
معنی اندر وی مثال دانه‌ای است‌

دانه‌ی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‌

ماجرای بلبل و گل گوش دار
گر چه گفتی نیست آن جا آشکار

ماجرای شمع با پروانه نیز
بشنو و معنی گزین کن ای عزیز

گر چه گفتی نیست، سرّ گفت هست
هین به بالا پر، مپر چون جغدْ پست‌

(“از نی نامه”، عبدالحسین زرین کوب، بخش گزیده ابیات و نکته های دفتر دوم)

رهایی از پندارهای باطل

یک فرد شرکت کننده: نوآم، مردم عادی چگونه باید پندارهای باطل خود را نسبت به دنیا عوض کنند؟ بهترین راه آغاز این کار چیست؟

نوآم چامسکی: خب، شما نمی توانید در اتاق خود بنشینید و تصورات باطل خود را دور بریزید – افراد کمی قادر به این کارند. منظور این است که برخی افراد توانایی آن را دارند و اکثرا ندارند.

معمولا در تعامل با مردم است که شما می فهمید چگونه فکر می کنید، در غیر این صورت نمی دانید چه فکر می کنید. شما چیزهایی را یاد می گیرید که به موضوع آنها علاقمند باشید، و اگر درباره جهان اجتماعی باشد، علاقه شما باید در تغییر آن نهفته باشد، و در این اوضاع و احوال است که شما می آموزید. و شما از راه آزمودن عقاید، شنیدن واکنش دیگران نسبت به آنها، شنیدن چیزهایی که مردم درباره آن موضوع صحبت می کنند، تنظیم برنامه ها، و تلاش در تعقیب این برنامه، و مشاهده نقطه شکست آنها، و کسب تجربه است که چیز یاد می گیرید.

از این روست که دور ریختن پنداره های خام بخشی از سازمان دادن و عمل کردن است. چیزی نیست که شما آن را در یک سمینار و یا در یک اتاق نشیمن انجام دهید – نه اینکه نتوانید ولی این کاری از نوع دیگر است.

مثلا اگر شما نسبت به یونان کلاسیک دچار بدفهمی هستید، شاید دست کم بتوانید در یک کتابخانه درباره آن مطالعه کنید. ولی اگر در تلاش هستید که پنداره های باطل را در مورد زندگی و یا درباره روندهای اجتماعی جاری از خود دور کنید که همواره در حال تغییرند و شما تنها بخش های کوچکی از آن را می توانید ببینید، از این راه ها به هدف نمی رسید. راه آن تبادل و تعامل با مردم دیگر و عمل دسته جمعی نسبت به دلمشغولی های اجتماعی، و الزام تعهد و فعالیت سیاسی است.

(فهم قدرت – برگزیده اندیشه های نوآم چامسکی، نشر رسا، ص۲۰۴)

سخنانی از امام حسین(ع)

? شخصی نزد امام حسین(ع) گفت: «اگر نیکی به نا اهل برسد، تباه می‌شود.»
امام حسین(ع) فرمود: «چنین نیست، بلکه نیکوکاری همچون بارانی تند است که به نیک و بد می‌رسد.»

? آن کس که بخشش تو را بپذیرد، تو را در جوانمردی کمک کرده است.

? راستی، عزت [و توانمندی] است و دروغ، ناتوانی.

? خداوندا! بصیرت در کار آخرت را روزیم فرما تا از سرِ شوق، در پى خوبی‌ها بر آیم و از سرِ بیم، از بدی‌ها گریزان شوم، اى پروردگار من.

? مناسبت ولادت امام حسین(ع)، فرصت خوبی برای مطالعه و تأمل در زندگی و سخنان ایشان است.
مجموعه‌ای از سخنان و نیایش‌های امام حسین(ع) را می‌توانید در بولتن «دین چیست؟ دین‌دار کیست؟» بیابید.

سخنانی از امام علی(ع)، به نقل از نهج‌البلاغه

?خدای سبحان روزی تهیدستان را در اموال توانگران واجب کرده است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند مگر به خاطر آن که توانگری حق او را نداد و از آن خود را به نوایی رساند. خداوند متعال، توانگران را از حق فقرا بازخواست خواهد کرد. (حکمت ۳۲۸)

?خداوند از آگاهان پیمان گرفته است که در برابر پرخوری ستمکاران و گرسنگی ستمدیدگان ساکت ننشینند. (خطبه ۳)

?سبب ویرانی سرزمین تنگدستی مردمان آن است، و مردم شهرها هنگامى تنگدست گردند که حاکمان روى به گرد آوردن مال بیاورند و از ماندن خود بر سر قدرت اطمینان نداشته باشند، و از آنچه مایه عبرت است کمتر سود برند. (نامه ۵۳)

?نفس خویش را گرامی شمار و از هر پستى دور بدار، هرچند تو را بدانچه خواهانى رساند، زیرا در برابر آنچه از خود بر سر این کار مى‏نهى، عوضی دریافت نمی‌کنی.
بنده‌ی دیگرى مباش که خداوند آزادت آفریده است؛ و در آن خیر که جز به شرّ و بدى به دست نیاید و آن آسانی که جز با سختى و خوارى بدان نرسند، کسى چه خیری دیده؟ (نامه ۳۱)

?ارزشِ انسان به اندازه‌ی همت اوست. (حکمت ۴۷)

?ارزش هر کس به آن است که در دیده‌اش زیباست. (حکمت ۸۱)

?برای تربیت کردن نفست همین بس که از آنچه از دیگران نمی‌پسندی، دوری کنی. (حکمت ۴۱۲)

?بدى را از دل دیگران ریشه‌کن نمای با برکندن آن از سینه‌ی خویشتن .(حکمت ۱۷۸)

?پس میان را استوار ببندید و زیادت دامن را برای کار درچینید، که نتوان هم آهنگ راسخ [بر کاری خطیر] کرد و هم بر خوان مهمانی آسوده نشست. چه بسیار خواب شبانگاه که تصمیم‌های روز را در هم شکست و گردِ تاریک فراموشی که بر آینه‌ی همّت‌ها نشست. (خطبه ۲۴۱)

?سخنان بالا از کتابچه‌ی «صلای بیداری» انتخاب شده است. این کتابچه که حاوی فرازهایی از سخنان امام علی(ع) در نهج‌البلاغه است، می‌تواند فرصتی نیکو برای تأمل و عزم و تصمیم را فراهم آورد.

«صلای بیداری» را می‌توانید به مناسبت سالروز میلاد امام علی(ع) به دوستان و آشنایان هدیه دهید.

?دریافت کتابچه‌ی «صلای بیداری»:

http://ayat.ir/wp-content/uploads/2015/09/salaye_bidari.pdf

 

می خواهم زبانم آزاد باشد

می گویند وقتی مدرس از اصفهان به تهران آمد، دو نفر که او به جست و جوی اتاقی برای اجاره فرستاده بودشان آمدند و گفتند در «سه راه امین حضور» دو اتاق برای آقا پیدا کرده اند، یکی به ۳۰ قران یکی به ۳۵ قران. سید، ندید اتاق سی قرانی را خواست. یکی از آن دو پرسید: «آقا از پنج قران مضایقه می کنند؟»

مدرس جواب داد: «چیزی که استقلال اراده و عقیده را از بین می برد احتیاج است و نمی خواهم محتاج خلق شوم. من از آن کسانی نیستم که زیر تشکی می گیرند. من می خواهم زبانم، این زبان تند و تیزم آزاد باشد، والسلام!»

چند سخن از حضرت عیسی(ع)، به مناسبت سالروز ولادت ایشان

? با دشمن خویش به عدالت رفتار کنید و از آن که به شما ستم کرده‏ است در‏گذرید، همچنان‌که دوست دارید از بدی شما در‏گذرند. از عفو خداوند عبرت گیرید، آیا نبینید که خورشیدِ خداوند بر نیک و بدِ شما می‏‌تابد و بارانش بر صالحان و خطاکاران فرو می‏‌بارد؟

? فرمود: اگر یکی از شما بر برادرش گذر کرد و دید جامه‏‌اش از عورتش به کنار رفته‏ است آیا بیشتر عریانش کند یا جامه بر او افکند؟ گفتند: او را می‌پوشانیم. فرمود: نه! بلکه شما او را عریان‏‌تر می‏ کنید؛ این مَثَل کسی از شماست که بر عیبی از برادرش مطلع شود و آن را نپوشاند.

? به عیب‌های مردم چون خواجگان منگرید بلکه به عیب‌های ‌ایشان چون بندگان بنگرید.

? به حق بگویم‌تان، کِشت در دشت [با خاکی نرم] می‏ روید نه بر روی سنگ خارا؛ همچنین حکمت در قلب متواضع شکوفا می‏ شود نه در قلب متکبر جبار.

? عالِم، شایسته‌ترین افراد برای خدمت به مردم است.

? برگرفته از: http://ayat.ir/CKVZY

#سخنان_بزرگان

چند سخن از پیام آور رحمت

? امام حسین(ع)، به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: هر که فرمانراوایی ستمگر را ببیند که حرام‌های خدا را حلال می‌شمرد، پیمان خدا را می‌شکند، با سنت رسول خدا مخالفت می‌کند و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز رفتار می‌کند، و نه با کردار خود بر او بشورد و نه با گفتار خود، آنگاه بر خداست که [در روز جزا] او را به همان جایگاهی در آورد که آن ستمگر را در می‌آورد.

? امام علی(ع): بارها از پیامبر(ص) شنیدم که می‌فرمود: «ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان بدون ترس و لرز نستاند هرگز پاک نمی‌شود و روی سعادت نمی‌بیند»

? پیامبراکرم(ص): هرگاه بدکار ستوده شود، عرش مى‌لرزد و پروردگار به خشم مى‌آید.

? پیامبراکرم(ص): هرکه نزد توانگری رود و از سر چشمداشت به آنچه او دارد در برابرش کرنش کند، دو سوم دینش از بین می‌رود.

? پیامبراکرم(ص): هر کس دوست داشته باشد که او نشسته باشد و مردم در برابرش بایستند، جایگاهش در آتش است.

? پیامبراکرم(ص): روز قیامت بدترین مردم در پیشگاه خدا کسانی هستند که مردم از ترس گزندشان به آن‌ها احترام بگذارند.

? مردی را پیش پیامبر(ص) آوردند و گفتند: «این شخص می‌خواسته شما را بکشد.» پیامبر(ص) دستور داد او را رها کنند و با گذشتن از خطای او، قصاص قبل از جرم را مردود دانست و به آن مرد فرمود: «نترس، بر فرض که چنان قصدی هم داشته‌ای، اما بر من که دست نیافته‌ای.»

? خدا را به یاد فرمانروایان امتم پس از خود می‌آورم … [و از آنان می‌خواهم که] درِ خانه‌ی خود را به روی مردم مبندند که در این صورت قدرتمندان و توانگران ایشان، ضعیفانشان را خواهند خورد!

? برگرفته از: http://ayat.ir/bx1lR

وقتی که گزارشگر، خود، داستان می شود

گیله دو ولی از زندگی پرزرق و برق خود به عنوان عکاس مد دست کشید تا دور دنیا سفر کند و داستان مردم در حاشیه و به دست فراموشی سپرده شده را مستند کند. وقتی مشغول این کار در افغانستان بود، پایش روی مین رفت و این حادثه هولناک باعث شد سه عضوش را از دست بدهد. او در این سخنرانی برای ما از داستانهای زندگی های از دست رفته و به دست آمدہ – از جمله در مورد خودش – می گوید.

سوال کنید که به شما داده خواهد شد…

? سخنانی از حضرت عیسی(ع):

? ثروت خود را بر روی این زمین میندوزید، جایی که بید یا زنگ بدان آسیب می زند و یا دزدان آن را می ربایند. بلکه گنج ها به جهت خود در آسمان بیندوزید، جایی که از بید و زنگ و دزد خبری نیست. زیرا هر کجا گنج توست، دل تو نیز در آنجا خواهد بود.

? سؤال کنید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که در به روی شما باز خواهد شد. زیرا هر که سؤال کند، به دست خواهد آورد، و آن کسی که طلب کند خواهد یافت و هر که بکوبد، به روی او گشوده خواهد شد.
و کدام آدمی است از شما که پسرش نانی از او خواهد و او سنگی به پسرش دهد؟ یا اگر ماهی خواهد ماری بدو بخشد؟ پس هرگاه شما که گناهکار و سنگدل هستید، به فرزندان تان چیزهای نیکو می بخشید، چقدر بیشتر پدر آسمانی تان، برکات خود را به شما خواهد بخشید، اگر از او بخواهید.

? نترسید از کسانی که میتوانند فقط بدن شما را بکشند ولی نمی توانند به روحتان صدمه ای بزنند. [ …] قیمت دو گنجشک چه قدر است؟ خیلی ناچیز، ولی حتی یک گنجشک نیز بدون اطلاع پدر آسمانی شما بر زمین نمی افتد. تمام موهای سر شما نیز حساب شده است. پس نگران نباشید. در نظر خدا شما خیلی بیشتر از گنجشک های دنیا ارزش دارید.

گذر از دروازه‌های زندگی و مرگ

هشیار نبودم آن دم
که برای نخستین بار
از دروازه این زندگی گذر کردم

کدامین توان‌مایه بود
که مرا برانگیخت
تا چونان غنچه‌ای در نیمه‌شب جنگل
به میان گستردگی این راز
واگشوده شوم؟

به گاه برآمدن سپیده که به نور نگاه افکندم
بی‌درنگ احساس کردم
که در این دنیا بیگانه نیستم

و آن ذات فراتر از ادراک بی‌شکل و نام
مرا به سیمای مادر خود
در میان دستانش جای داده است.

حتی هنگام مرگ نیز – همان ناشناخته –
چونان کسی که همیشه می‌شناخته‌ام
برابرم آشکار خواهد شد
و از آنجا که به این زندگی مهر می‌ورزم
می‌دانم که مرگ را نیز
همچنان دوست خواهم داشت.

مادر که نوزاد را از پستان راست بر می‌گیرد
کودک بانگ ناله سر می‌دهد
اما دمی نمی‌گذرد
که او را آرامش سینه‌ی چپ فرامی‌گیرد.

( برگرفته از «نغمه‌های جاوید عشق» (گیتانجالی)، سروده‌ی «رابیندرانات تاگور»، ترجمه فرامرز جواهری‌نیا، نشر مثلث )